توججججججججججججججججججججه!
من اين متن رو از پست مورفين ادامه دادم و وقتي دوباره آن شدم تا بزنم تو سايت كاساندرا اين متن رو ادامه داده بود... به هر حال هركي ميخواد ادمه بده يا از آخر پست من يا آخر پست كاسندرا ادامه بده!
(خب 1 ساعت زحمت كشيدم تايپ كردم دلم نمياد!)--------------------
ملت اسلي به سمت اسنيپ سرازير شدند... بليز از همه جلوتر بود . به محض اين كه ايستاد مورفين از پشت بهش خورد و بليز رو نقش زمين كرد!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d49d68713f.gif)
بليز: سلام اسپيكي...! اوه شت!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
سلام اسنيپي!
اسنيپ كه تازه متوجه حضور اونها شده بود يك نيم چرخ به سمت بليز زد و در اين حالت دستي به موهاي چربش كشيد و اونها رو كنار زد... صورتش از پشت پرده ي موهاي سياه و چربش معلوم شد. ابرويش رو بال انداخته بود :yeyebrow...: بله؟ با من بودين؟
ملت اسلي حساب كار خودشون رو رسيدن و جيك نزدند!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413799807e4.gif)
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
- يعني شما ها با اين افتضاحي كه امشب بالا آوردين روتون ميشه كه ... نكنه اومدين بگين براي مجازات حاضرين!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4846cdecc.gif)
بليز خودشو از رو زمين جمع و جور كرد و خيلي سريع گفت: استادا ! همش تقصير اين بارتي و اينيگيو و مورفين و سيسي و دراكو و...
- خيلي خب ! خيلي خب! سرم رفت!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d521185d5c.gif)
فعلا بهتون كار ندارم.. و يه شانس ديگه بهتون ميدم شايد بتونين تا آخر ترم دامبل رو تحت تاثير قرار بدين كه حداقل جام آتش رو به ما بده!
- ولي سوروس, خود دامبي گفت كه ....
- من ديگه نميدونم! همين كه گفتم! وگرنه همتون رو تو درس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه ميندازم تا ترم تابستوني بگيرين براي جبراني!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil4b45f0db7e235.gif)
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f87046ed246c.gif)
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4846cdecc.gif)
بليز: ما رمز دفتر دامبي رو ميخوايم!
اسنيپ: فكر كنم....بايد "كله كدو" باشه اگه نشد "غورباقه ي درخت بيد توي حياط خونه مون" رو هم امتحان كنيد... و خنده اي به اندازه ي بزرگي خالي اي كه بسته بود زد
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)
و به آرامي و در سكوتي به سمت پايين و دخمه ها رفت!
(ملت دوباره به سمت اژدهاي كله سنگي)
بليز با اميد زيادي به چشماي مجسمه نگاه كرد و گفت: "كله كدو"!
مجسمه از سر جايش تكون خورد و چرخيد و...وقتي كاملا به انها پشت كرد يك شيشكي در كرد و گفت: هه هه هه هه ! شما تو تله ي آموزشي افتادين ! اگه دوبار ديگه رمز رو اشتباه بگين ,ميتتركم!
ملت اسلي داشتند خفه ميشدند
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil5186251230fd2.gif)
كه مورفين پريد جلو و فرياد زد: "غورباقه ي درخت بيد توي حياط خونه مون"؟
مجسمه بار ديگر چرخيد و ملت اسلي با خواهش و تمنا در حال فرار از صحنه بودند كه مورفين ادامه داد: خب...پس غورباقه ي درخت بيد توي حياط خونه شون!
ملت السي : نه!!!!!!!!:no: مجسمه : آفرين!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524139b5172df.gif)
گل گفتي و گل گفتي( دي دي ديرين, دي دي ديرين) مثل يه بلبل گفتي( دي دي ديرين, دي دي ديرين)
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524139b5172df.gif)
جواب عالي دادي , غنچه بودي شكفتي!( دي دي ديرين, دي دي ديرين)! و چرخيد و راه را نشان داد!
اسليتريني ها متجعب از آنچه اتفاق افتاده از موقعيت اختفاي خود بيرون آمدند و همگي در كف اين بودند كه اين نابغه چطور به اسليترين وارد شده! با فرياد "مورفين, تو ديگه كي هستي/ دست شيطونو بستي!" اون رو تا در اتاق دامبي بالا بردند ... پشت در ,اما ,صدايي ميومد...
اينيگو : هيسسسس! يه صدايي از توي اتاق مياد...يعني كي ميتونه باشه!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d8518e85b8.gif)
ملت اسليترين با زمزه: راست ميگه... يعني كي ميتونه باشه!؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d8518e85b8.gif)
بليز كه هنوز تابلو رو به دوش ميكشيد در اومد كه: خب بايد بريم تو كه ببينيم كيه! و در رو باز كرد !
مردي جوان روي نردبان كتابخانه در حال گشتن ميان كتاب ها بود .صورتش از پشت مشخص نبود! ولي خيلي عجله داشت و مرتبا كتابهايي رو از قفسه انتخاب و به پايين پرت ميكرد. هنوز متوجه حضور اسليتريني ها نشده بود!
- مونتاگ كه گول هيكل درشت خودشو خورده بود داد زد: هي تو! كي هستي؟
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52494e2c0f1f3.gif)
مرد جوان به سرعت برگشت ولي خودش رو نباخت! : چيزه...چيزه ...آهان ! من يك جن خونگي هستم كه دارم اتاق رو تميز ميكنم...لطفا مزاحم نشين!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d3ffaaf009.gif)
اسليترين:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524135f27fa3a.gif)
.مورفين: هوووووووووم ! فكر كنم نيروي كمكي باشه!
-باشه ...باشه...خب من ميرم! و چند كتاب را به بقل گرفت.
مونتاگ: تا نگي كي هستي حق نداري از اينجا بري!اون كتابها رو هم بذار اونجا!
- خيلي خب ...من ريگولس بلك هستم ...اومدم گذشته ام رو جبران كنم! ظاهرا قراره هري از اين كتاب ها براي نابودي هوركراسس هاي لرد سياه تو اينده استفاده كنه!من از تايم ترنر استفاده كردم و به گذشته اومدم تا نذارم اين اتفاق بيوفته! خدافظ!
و از كنار اسليتريني ها(
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d519b99bde.gif)
) گذشت و به سمت پايين پله ها رفت...
بليز : فكر كنم طرف مشكل رواني داشت
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d52d5c15a1.gif)
... بيخيال بچه ها, شروع كنين! هركي يك قسمت رو تميز كنه من هم به كارتون نظارت ميكنم!