همچنان عربده های نامه در گوش ملت اسلی طنین می انداخت. بلاتریکس دچار تیک شده بود.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524135f27fa3a.gif)
. مورفین دستش را درون حلق اینیگو کرده بود که روی شانه هایش چرت میزد. دست آبکی اش را بیرون کشید و سیگار برگی را روی لب هایش قرار داد. بارتی در حالیکه از ترس قطرات سیلش از گوشه های پیژامه اش بیرون می ریخت به لرد خیره شد.
بلاتریکس: الهی ننه فدات بشه. نترس عزیزم...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524136e379fc4.gif)
و بارتی را در آغوش گرفت و به سوی مرلین گاه گام برداشت. لرد همچنان به پاکت نامه عربده کشی خیره شده بود که جلوی پایش افتاده بود. مورگان در حالیکه به لرد نزدیک می شد، سرفه آرامی کرد و گفت:
- ارباب...حالتون خوبه؟ میشه یه حرفی بزنید...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d42991c0eb.gif)
مورگان دزدکانه کنار پای لرد خم شد و پاکت نامه را به سمت خودش هل داد. چند تکه عکس از پاکت بیرون ریخت. صحنه هایی که اسنیپ با پیف پاف دیوانه ساز ها رو نابود می کرد و اتصال برق شونصد میلیون ولت به وزیر مردمی در دیدگان لرد و مورگان نقش بست. لرد آب دهانش را قورت داد. با صدایی محکم گفت:
- جنگ ما، جنگ حق علیه باطله. من به دنیای جادوگری اثبات می کنم که لرد ولدمورت درستکارترین جادوگر دنیاست.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4dc4e6ed4.gif)
بلاتریکس با شتاب در حالیکه بارتی را از روی آغوشش به سمت کاناپه ای پرتاب می کرد به مقابل لرد رسید. هفت بار سرش را در مقابل پای لرد به زمین کوبید. اشک ریزان التماس می کرد:
- سرورم. سوروس جو گیر شده. خواهش می کنم. ما شخصیت ها باید به رولینگ وفادار باشیم. اسنیپ نباید اینطوری بمیره. بهش رحم کنید.
لرد نعره کشید:
- ساکت باش بلا. رولینگ رو ولش کن. به هر حال سوروس باید بمیره، چه الان، چه بعدا. نشونش میدم. روغن گیریس فک کرده واقعا لرده. رو دادم بهش.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52494e2c0f1f3.gif)
صدای خبرنگار تلویزیون در تالار اسلی طنین انداز گشت. سر همه اسلیترینی ها به سمت تی. وی چرخید. ساحره شنل پوشی دماغ درازی در حال گزارش از یک حادثه بود. دوربین تی.وی روی دو جارو سوراخ سوراخ و شکسته زوم کرده بود و قطرات خون روی بدنه چوبی جارو نمایان بود. ساحره اشک ریزان، با صدایی لرزان شروع به گزارش کرد:
جادوگران عزیز، ما هم اکنون در تقاطع بیگ بن لندن هستیم. در محل حادثه ترور ناگوار یگانه ریش قرن، مرد قدرت، آلبوس دامبلدور.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d42991c0eb.gif)
. همانطوری که مشاهده کردید دامبلدور رو به همراه مینروا مک گونگال با دوازده تا آواداکداورا مصدوم کردند. هم اکنون این دو نفر با وضعیت ناگوری در سنت مانگو بستری هستند. دامبلدور به همراه مک گونگال از نایت کلاب ایست به سمت هاگوارتز بر می گشتند که وحشیانه ترور شدند. کارآگاهان وزارت در حال بررسی آوداکاداورهای شلیک شده هستند.
مورفین: هورا....مدرشه بی شاحاب شد.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil46a9f37cc7d99.gif)
لرد روی صورتش به دنبال ریش می گشت تا دستی بر آن بکشد. با خشم بر صورتش سیلی محکمی زد و به سمت اینیگو که روی شونه مورفین خوابیده بود چرخید، ریش طلایی اش را در دست گرفت و محکم کشید. ریش طلایی از جا کنده شد و در دستان لرد قرار گرفت.
اینیگو:
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d50f089057.gif)
لرد: ریشش هم مثه خودش مصنوعیه.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524135f27fa3a.gif)
در مقابل تی.وی قدمی برداشت. بارتی کوشولو روی کاناپه نشسته بود و مایوسانه به لرد خیره شده بود. لرد نعره ای کشید و تی.وی را از جا بلند کرد و به سمت مورگان پرتاب کرد. مورگان در حالیکه ابروانش را بالا انداخته بود، هیکلش را کمی تکان داد. تی.وی از کنار سرش عبور کرد و به دیوار سنگی تالار اصابت کرد.
مورگان زیر لب گفت: سوختی؟! کچل بوقی !
چوبدستی لرد تکانی خورد و اشعه هایی رنگارنگ بر صورت مورگان فرو نشست. موهای مورگان در حال سوختن و خاکستر شدن بود. در حالیکه جیغ می کشید به سمت مرلین گاه پناه برد.
قطرات اشک بارتی بار دیگر جاری شد. پستونک از دهانش بیرون افتاد:
- اهه..اهه اهن...ئــــــــــــه...
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52427ab912dd5.gif)
بلاتریکس با لبخند و نگاه مادرانه ای به سمت بارتی حرکت می کرد که با حرکت لرد سر جایش میخکوب شد. لرد لگدی به کاناپه زده بود و کاناپه چرخیده بود و بارتی زیر کاناپه مانده بود. صدای خفه بارتی از زیر کاناپه به گوش می رسید:
- اینجا تالیکه....من می ترسم...ئــــه...
لرد در حالیکه چشمانش قرمز شده بود و دود از گوش هایش بیرون می زد، از زمین بدون جارو به پرواز در آمد و به سمت دیوار سنگی حرکت کرد. دیوار با صدام بوووم مانندی شکافته شد.
---------------------------------------------------------------------------------------------------
لردمقصد: لندن- مقابل برج ساعت بیگ بن
هدف: دوئل با اسنیپ
بلاتریکسمقصد: هر جا لرد بره
هدف: منصرف کردن لرد از دوئل
مورگان*در جستجوی آب در مرلین گاه، جهت خاموش کردن آتش موهایش *
مورفین و اینیگوریاست بر هاگوارتز
بارتیبیرون اومدن از زیر کاناپه
بقیهشرکت در کلاس های هاگوارتز به مدیریت جدید مورفین و اینیگو