هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


"خبرهای فوری جادوگران" تنها زمانی ظاهر می‌شود که وقایعی خاص در جامعه‌ی جادویی جادوگران در حال به وقوع پیوستن باشد. با ما همراه باشید تا از جدیدترین خبرها مطلع شوید.


اگر می‌خواهید از وقایعی که در جریان است جا نمانید، بهتر است هرچه زودتر در محل حادثه حضور پیدا کنید و خودی نشان دهید!


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۱۲:۳۱ پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۸۷

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 314
آفلاین
آرشام!
توجان پيچ لحظه هاي گذشته ايي؛
بيا و با دستان سكوت آشتي كن، و تمام افسون هاي تالارم را به خاطر بسپار...

جادوي سياه چشمانت در راه است و من،
مشاعر نگاهم را از دست داده ام انگار

آرشام!
به وطنم و وبگاه جادويي ام كه مينگرم، جاي خالي قدمهاي تو، دلم را به رعشه مي آورد!

افسانه ي حضورت به قدري گيراست، كه نيامده شيفته ام كردي شاهزاده!

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
خطاب به ناظر: ببين گاهي اوقات واقعا نميشه منتظر بموني يكي اينجا پست بزنه، تا تو دو تا پست پشت سر هم نفرستاده باشي


در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۰:۱۹ شنبه ۴ آبان ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
مـاگـل
پیام: 1511
آفلاین
دیریم دیریم دیریم رل
درود به خاک هافل

دیشان دیشان دیشان ران
درود به خاک ایران

دیدیری دیرام دیرین رین
بیا تو خوابگاه بنشین

دابام دابام درومبه
هافلاویز چه خوبه

دافال دافال دیفونیم
همه با هم میمونیم

شابارا بارام شاباربل
گولاخ میمونه هافل



هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۲۱:۴۸ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۸۷

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 314
آفلاین
گريف چون به شاهي برآيد همي
بدو نيك روزي بيايد همي

چو جستي تو باب از نوشتار رول
شود كار تالار يك قل، دو قل

جفاپيشه و بوقي اين كورمك است
كه از طنز خالي، گل ميخك است

چو بشنيد گفتار اسوو و جيمز
براي تنوع نوشت كظم غيظ

*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*

گفتم واسه ي تنوع و بالا اومدن تاپيكاي تالار يه پستي اينجا بزنم هويجوري


ویرایش شده توسط كورمك مك لاگن در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۲ ۲۲:۵۰:۵۷
ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۸/۹ ۱۶:۴۸:۲۹

در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۲۰:۵۷ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷

پیتر پتی گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۵ پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۸۸
از کابان...مخوف ترین زندان!
گروه:
مـاگـل
پیام: 333
آفلاین
يه چند تا پست قبليم نگاه كردم!ديدم نه تنها شعر ننوشتم!بلكه شر و ور نوشتم!

= = = = = = == = = = = = =

به نام خداوند جان و خرد

كزين برتر انديشه بر نگذرد(اينو نوشتم تا وقتي رئيس شبكه دو مياد ببينه نگه هري پاتر غير آسلاميه)

يكي ناظري بيد با يويو اش

كه با داد و فرياد گفت گفته اش:

من بوقي گر گشته ام ناظر

نخواستم يه مشت ارزشي حاضر!

بخواهم كه هاگوارتز به چنگ آورم

تن بوقيان را به خشم آورم

همينك بيا اي گريفي ناز

بزن رول در اين تاپيك هاي خز خورده باز!

كه با اين روش آيد آبادي و راستي

ز سستي كژي زايد و كاستي

من اين شعر را گفتمت تا شوي هوشيار!

وگر حرف من گوش نكردي مي كنمت خيار!


[b]تن�


Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷

فرد ویزلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۳ یکشنبه ۹ تیر ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۷:۰۸ یکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵
از مغازه ویزلی ها
گروه:
مـاگـل
پیام: 106
آفلاین
گریفندور،گروهی که هرگز از پای نخواهد نشست!
گروهی که هری پاتر را به دنیا داد!گروهی که همواره قهرمان بود،هست و خواهد بود!شجاع ترین مردان و زنان را دربردارد!
همیشه پایدار باشی!


ّّFor What I've Done
I Start Again
And Whatever Pain May Come
Today This Ends
I'm Forgiving What I've Done



Re: برای تو میسرایم ای گریفندور !
پیام زده شده در: ۱۲:۰۷ جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۸۷

تایبریوس مک لاگنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ سه شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۲۱:۱۶ سه شنبه ۱ تیر ۱۳۹۵
از پیاده روی با لردسیاه برمیگردم
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 314
آفلاین
ايستاده ام و نگاه ميكنم گريفيندورم را...

گريفيندور!
براستي چه افسونهايي اينجا رخ داده، كه افسانه ها و عاشقانه هايِ زيباي رازآميزِ جاري در تو، با شيوايي قلمِ رولينگ مكتوب است...

چه روح خفته ي باشكوهي دارد تالار من و سلسلهْ نوادگانِ گودريك...
چه برّان و زيباست شمشير آخته به زهر باسيليسك ات؛

درود بر آلبوس كبير، كه به يادش امشب، با ماه به مهمانيِ ستارگانِ روشنِ برج ات خواهم آمد...
و هري، سمفونيِ دلنوازِ محبت اش را، پيشكشِ محبوبش خواهد كرد!!!


در كنار درياچه ي نقره ايي قدم ميزنم
و با بغضي که مدتهاست گلويم را ميفشارد، رو به امواج خروشانش مي ايستم
و در افق،
طرح غم انگيز نگاهش را ميبينم،
كه هنوز هم اثر جادويي اش را به قلب رنجورم نشانه ميرود..
كه هنوز نتوانستم مرگ نا به هنگام و تلخش را باور كنم..
كه هنوز بند بند اين تن نا استوار به نيروي خاطره ي لبخند اوست كه پابرجاست..
با يأس يقه ي ردايم را چنگ ميزنم و در برابر وزش تند نسيم،
وجودِ ويرانم را از هر چه برودت و نيستي حفظ ميكنم..
از سمت جنگل ممنوعه، طوفاني به راهست
و حجم نامشخصي از برگ و شاخه ي درختان مختلف را به اين سو ميآورد..
اخم ميكنم تا مژگانم دربرابر اين طوفان،
از چشمان اشكبارم محافظت كند..
شايد يك طوفان همه ي آن خاطره ي تلخ را از وجودم بزدايد..


Re: دیوان هافلپاف
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۷

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
مـاگـل
پیام: 1511
آفلاین
عجب تالار بی رنگی ...
هزاران پست بی مفهوم ، هزاران قصه سنگی
عجب تالار بی رنگی ...

نه غوغایی ، نه سودایی
نه زیبای شکرخایی
نه جادو های رول هایی
نه دنیایی ، نه عقبایی
نه رول های فراوانی
نه سوژه های اسانی
عجب عاری ، عجب ننگی ...
عجب تالار بی رنگی ...

نه جدی های جان سوزی
نه طنز خنده افروزی
شبی در قالب روزی
نه سرمایی و نه سوزی
نه گرمای جهان سوزی
نه آبروی و نه رنگی
عجب تالار بی رنگی ...

مدام از چرخه فریاد
مدام از بند رول آزاد
مدام اماده بیداد
بدون پایه و بنیاد
گریف اماده افراد
راون سرداده در سرداد
رود هافل مدام از یاد
مدام درگیر در جنگی ...
عجب تالار بی رنگی ...

برای برتری شاید
برای تازگی شاید
نوشتن راهتان باید
رقابت فکرتان باید
مگر آزاد گردانی
گروهت را از این منگی*()

عجب تالار بی رنگی ...

-------------------------------------------------------
* قافیه چو تنگ آید / شاعر به جفنگ آید


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۸ ۱۸:۵۹:۵۳
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۸ ۱۹:۰۰:۵۷
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۸۷/۶/۱۸ ۱۹:۰۲:۵۹

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...


Re: دیوان راون کلاو
پیام زده شده در: ۱۸:۴۱ دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۷

گراوپold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۳ شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از لای ریشای هاگرید!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 156
آفلاین
بیا با هم برقصیم - از پرسی ویزلی و دار و دستش نترسیم!

با هم زدیم به ریش پرسی بوق ! - برای سریعتر مردنش بخوریم دوغ!

میزند حرف ناجور به سراف و گابر - نیست این مردک یک آدم صابر

می کند در کارهایی که به وی مربوط نیست دخالت - نباشد برای توصیف هوشش هیچ عبارت!


آقایون و خانوما کوتاه بود ولی پرمعنی!


[img align=right]http://signatures.mylivesignature.com/54486/280/4940527B779F95


Re: دیوان راون کلاو
پیام زده شده در: ۲۰:۰۸ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۷

دورنت دایلیس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۵ پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۰۸ جمعه ۸ شهریور ۱۳۸۷
از سرزمين سايه ها
گروه:
مـاگـل
پیام: 36
آفلاین
ميشه شعر نو هم گذاشت ؟اخه من استعداد شعر منظوم رو ندارم!!!!
براي همين ببا تغيير و الهام گرفتن از شعر سعدي اينو ميذارم!
ريوني ها دوستان يكديگرند ..كه در سحر و جادو ز يك گوهرند.
چو ريوني به درد آيد از روزگار ..نباشد دگر دوستان را قرار
تو كز محنت ريوني بي غمي...گمانم پسر عمه ي ريدلي!
( يه چيز تو مايه هاي پسر عمه ي شلغمي!)


شايدفراسوي زمان و مكان و در درون واقعيتي ژرف تر همگي اعضاي يك بدن باشيم
-----
ايا شما كه صورتتان را
در


Re: دیوان راون کلاو
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۸۷

گراوپold3


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۳۳ شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۲ یکشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۸۷
از لای ریشای هاگرید!
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 156
آفلاین
همه ی اینا درباره این بازیه درباره چطور انجام شدن این بازیه
درباره کنترل کردنش اگه بتونی کنترلش کنی
این درباره بدهی هست اگه تو بتونی اونو پرداختش کنی
اینا درباره رنجه کی می خواد این درد و رنج رو بگیره
به من میگن بازی . بازی منم تو که نمی خوای با من بازی کنی
همه چیز تو کنترل من تو هیچ جور نمی تونی منو شکست بدی
من هستم یه بدهی سنگین که تو نمی تونی منو پرداخت کنی
من یه رنجی هستم که تو نمی تونی منو بگیری
اماده یه بازی شو

ها ها ها ها

به من میگن بازی
من بازیم و من قوانینش رو تعیین می کنم
یه کاری بکن یا مثله یه احمق بمیر
سعی بکن حالیت بشه من چه حرکتی میخوام کنم
بیا احمق ترسو بیا یه کاری بکن یه چیزی بگو چرا چیزی نمی پرسی
اینو یادت باشه بدهی هست که تو باید پرداختش کنی
اينو فراموش نکن.بهايي هست که تو بتوني پرداختش کني؟
بهت گفتم من بازی ام و همین حالا می خوام بازی رو شروع کنم

ها ها ها ها ها ها


[img align=right]http://signatures.mylivesignature.com/54486/280/4940527B779F95







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.