مرلین با در باز خوابگاه روبرو شد و خیلی راحت وارد گشت. در اون جا پرنده پر نمی زد و او خیلی راحت عمامه رو برداشت و از خوابگاه خارج شد. برودریک عمامه رو از دست او گرفت و گفت: چقدر سریع رفتی و اومدی؟کسی بهت کاری نداشت؟
مرلین خواست حقیقت رو بگه که نظرش عوض شد و گفت: دیگه چه کنیم جذابیت دیگه.
برودریک هم عمامه رو روی سرش گذاشت ،ولی عمامه در لحظه ی تماس با پوست سر او پودر شد و از بین رفت.در همان لحظه نامه ای قرمز رنگ توسط جغدی رسید و قبل از این که به دست پسرا برسه شروع به حرف زدن کرد:
این عمامه رو از بین بردیم تا خشم ما رو به یاد داشته باشید !
-------------
با تشکر از ترورس به خاطر سوژه
پایان این سوژه-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-.-
سوژه ی جدیدبتی بعد از مدت ها وارد تالار شد و دهنش از تعجب باز موند
. در جاهای مختلف تالار پرهای آرنولد ریخته بود. جوراب ها و لباس های کثیف کناری روی هم جمع شده بودند و بوشون قابل تصور نبود.در جاهای مختلف قلم پر های شکسته و ورق پوستی مجاله دیده می شد. و بر روی دو تا قالیچه ی تالار پر از جای جوهر بود که اون ها رو لکه دار کرده بود.
بتی وقتی ساکش رو از زمین برداشت ورق زرد رنگی رو دید که با دست خط خرچنگ قوباغه ای نوشته شده بود :
متاسفانه ما قادر به تمیز کردن این تالار نیستیم. لطفا خودتون دست به کار شید.
با تشکر جنای خونگی هاگوارتز
بتی از توی ساکش یک اسپر درآورد و به هوای اطرافش پاشید تا قابل تحمل بشه. بعد به طرف خوابگاه پسرا رفت و در زد.بعد از پنج دقیقه هوکی در رو باز کرد و بعد از خمیازه ای بلند گفت: چیه؟
-هیچی فقط می شه بگی این چه وضع تالاره؟!
-چشه؟
- هیچی فقط یه راسو کم داره!با این بویی که از خوابگاه شما می یاد فکر کنم مال شما دوتا راسو داشته باشه !
- اصلا تو کی هستی؟
- من بتی ام ! یه مدتی رفته بودم وحالا اومدم. دخترا ی تالار کجان؟
- روونا و هلنا و میرتل رفتن پیش بقیه ی روحا. لونا،لینی ولیسا قهرن.گابرم یه برنامه ی تلویزیونی گیر آورده رفته باهاش حال کنهتا به جای نکات تام و جری بعدا از اونا استفاده بکنه.آنیتا هم طبق معمول خوابگاه مدیران ! اگرم خیلی دلت واسه تالار می سوزه خودت یه فکری به حالش بکن ! مگه من جن خونگیم !
و در رو به روی او بست.بتی خیلی سریع به تالار دخترا پناه برد و بعد از بیرون انداختن مرلین گفت:واسه چی اومدی این جا؟
مرلین که بالشش رو بغل کرده بود با حالتی خوابالو گفت: طبق عادت.
و با خوابالودگی به طرف خوابگاه پسرا برگشت. نیم ساعت بعد بتی با یک برگه به طرف خوابگاه پسرا برگشت . هوکی در رو باز کرد و گفت:دیگه چیه؟ بذار بخوابیم دیگه.الان ساعت چهار صبه! مگه خودت خواب نداری؟
- من خوابم نمیاد .می ذارم که شما بخوابید، البته بعد از امضای این برگه.برای این که این جا رو تمیز کنم نیاز به تایید شما ناظرای خوب تالار دارم .
- بعدش می ذاری بخوابیم.
- البته.
هوکی بعد از چند دقیقه که امضای مرلین رو هم گرفت،برگه رو به بتی برگردوند و در رو دوباره به روی او کوبید. بتی با لبخند شیطانیی به طرف آشپزخونه ،محل جنای خونگی رفت.
چند ساعت در حالی که جن های خونگی که همگی ماسک زده بودند از در و دیوار تالار بالا می رفتند. پسرا ی تالار وارد سالن شدند. هوکی وقتی عکس لردسیاه رو بالای شومینه دید گفت: این دیگه چیه؟ مگه این جا تالار اسلیترینه؟!اونو زود بیارین پایین !
یکی از جنای خونگی گفت: هر چی بانو بریسویت بگن همونو ما انجام می دیم.
- یعنی چی؟بی خود کردین این جا من ناظرم !
جن پای هوکی رو له کرد و گفت: یعنی این.
هوکی و بقیه به پیش بتی در وسط تالار رفتن و مرلین گفت: این جا چه خبره؟عکس لرد اون جا چی کار می کنه؟
بتی از درون جیب ردایش یک برگه کاغذ درآورد و به دست او داد و به طرف یکی از جنا رفت که جای یکی از تابلو های اژدها رو اشتباه می زد.مرلین هر چه بیشتر برگه رو می خوند چشمانش گردتر می شد و در آخر گفت: این جا نوشته هیچ کدوم از پسرا حق اومدن به داخل خوابگاه دخترا رو ندارن ! غیر ممکنه من همچنین چیزی رو امضا کرده باشم.هوکی این اون برگه ای نیست که تو امروز صبح بهم دادی؟امضای تو هم زیرشه !
هوکی برگه رو گرفت و گفت:به جنای خونگی که این جا میان نباید توهین کنیم ! دختره گفت امضای ما رو فقط به عنوان تاییده برای تمیز کردن تالار می خواد.
- من نگفتم فقط برای تمیز کردن اینو می خوام. البته که هر کاری بهایی هم داره و من بعضی موارد رو اضافه کردم.
- آخه چرا نباید به جنای خونگی کار داشته باشیم؟
-به خاطر این که من نمی خوام برای راضی کردن اونا دوباره برم تو آشپزخونشون و چند تاشونو بکشم،شکنجه کنم ، تحت فرمان خودم بگیرم و دو تا جن خونگی خودمو قاطی اینا بکنم تا راضی بشن !
هوکی برگه رو پاره کرد و گفت: دیگه قرار دادی نیست که بخوای باهاش این جا رو به اختیار خودت تزیین کنی ! اون تابلو رو از اون جا پایین بیارین ببینم !
بتی بعد از خنده ای
گفت: این فقط یک کپی از اون برگه بود . چندتا دیگه هم هستند که جاهای مختلفن مثلا یکیش پیش مای لرد چقدر خوب شد عکس اون جاست ! اهم اهم...و داشتم می گفتم بقیش هم جاهای دیگس من فعلا کار دارم باید برم.
بتی به خوابگاه دختران رفت و مرلین گفت: اگه برخلاف قرار داد عمل کنیم مثلا چی می شه ؟
و به طرف خوابگاه دخترا رفت . وقتی دستگیره ی در رو پیچوند نیرویی اون رو به عقب پرتاب کرد. بعد بتی در رو باز کرد و گفت: اوپسی ! یادم رفت بگم یه طلسم باستانی از قرار داد حفاظت می کنه. در ضمن حالا که اون کپی رو پاره کردید بهتون بگم تا آخر امشب فرصت دارید خوابگاه خودتون رو تمیز کنین و گرنه طلسم باستانی مثل مرلین که موها و ریشا شو از دست داد ممکنه اصلاحاتی هم در شما انجام بده که کمی متفاوت باشن.
و دوباره در رو بست. ترورس جوراب چرکی رو از دست جن گرفت و بر روی زمین انداخت و گفت: و اونم شرط کرده که تالار رو تمیز کنه ولی بیست و چهار ساعته که نمی تونه تالار رو تمیز نگه داره.
در همون موقع جوراب کثیف به پای او چسبید بعدش چند تا لباس چرک و قلم شکسته از دست جن ها بیرون پریدند و به ترورس چسبیدن.در واقع ترورس مثل یک آهنربا این جور چیز ها رو به طرف خودش جذب می کرد. به طوری که جن های خونگی تصمیم گرفتند او را هم با خودشون ببرن.
در همین میان بود گفت: هیچ دقت کردید خودش برگه رو امضا نکرده بود؟
هوکی گفت:و این نشون می ده خودش هیچ مسئولیتی رو قبول نکرده.
...
این شناسه رو دوست داشتم . امیدوارم همه از این شناسه خاطره خوبی به یاد داشته باشن.
فعلا بای