کنار آشپزخانه،تابلوی ورودی هافپافدراکو با حالتی متفکرانه نظر خود را اعلام میکند:
-فکر کنم بهتره که تابلوشون رو جادو کنیم تا به دریاچه وا بشه.
سوروس هم جواب میدهد که:
-امممممممم...نمیدونم...شوهر خاله خودت این نقشه رو ریخته اصلا به من چه!!
دراکو با حالتی کلافه در جواب سوروس میگوید:
-باشه پس بریم...
ورودی حفره شرارت، مکانی مخفی در تالار اسلیترینلوسیوس با ترس و لرز میگوید:
-این جا یه جوریه آدم چندشش میشه.
مورگانا با حالتی که انگار حالش از لوسیوس بد شده پاسخ میدهد:
-ایشششششششششششش، حالم ازت بد شد. به تو هم میگم اسلیترینی؟!
بلاتریکس هم که از حرف های دیگران خسته شده به سمت دستگیره ورودی رفته و آن را حرکت میدهد.حفره ای سیاه نمایان میگردد و 10 نفر وارد میشوند و به سمت سیاهی پیش میروند.
1 ساعت بعدلوسیوس به جسمی سخت برخورد کرد که تکان میخورد و از روی خشم فریاد زد:
-چند دفعه بهت گفتم رودلف جلوی من نیا!!!
رودلف پاسخ داد:
-چی میگی لوسی جون؟من که آخر از همه ام.
لوسیوس با صدایی که نگرانی درش موج میزند در جواب رودلف میگوید:
-پس من با چی برخورد کردم؟
و با چوبدستی طلسم "لوموس" را اجرا میکند و روبرو را میبیند.
آنان به قلب حفره شرارت یعنی محل نگهداری هیولا های اسلیترین رسیده بودند!!!
از دهانشان دیگر صدایی جز ناله ای کوتاه به گوش نرسید.
پایان سوژه