[spoiler=خلاصه]هلنا از تاجیکستان برگشته و به نظر میاد که خیلی از جادوگرای اونجا خوشش اومده و برای همین میخواد که روونا رو هم با خودش ببره. ریونی ها قرار میذارن برای منصرف کردن روونا از رفتن یه روح دیگه رو جایگزین کنن(چون روونا از پیوز بدش میاد از پیوز استفاده میکنن) پس همون موقعی که روونا خدافظی میکنه که بره ریونی ها بحث پیوز رو میکشن وسط و روونا تعجب میکنه ... ریونی ها عکس پیوز رو به جای عکس روونا تو تالارشون میزنن و با این کار روونا حسادتش تشدید میشه. چیزی نمیگذره که پیوز وارد تالار میشه و از روونا میخواد که ازونجا بره چون حالا این پیوزه که روح تالاره ... ریونی ها اینکار ها رو کردن تا روونا پشیمون بشه که برگرده اما روونا لج میکنه و به هلنا میگه زودتر برگردن ...[/spoiler]
آرنولد پرسید: اون واقعا میخواد بره؟ این حرفاش واقعیه؟
لونا پاسخ داد: خب معلومه که نه ... این یه نمایشه برای برگردوندنش توسط ما! ... خب فکر کنم.
همان موقع پیوز دست به کمر مقابل آنها ظاهر شد: هی شماها! اگه این روح ِ ود رنج بخواد بره من اصلا قبول نمیکنم روح ِ تالار شماها باشم ها! گفته باشم! من خودم هزار تا کار دارم.
لینی فکری کرد و سریع گفت: جهنم و ضرر! برو بچ بریم التماسش کنیم نره! آندرومدا التماس با تو، تری زانو زدن با تو، ماریه تا تو چشماتو بچرخون دلش به رحم بیاد!
تری: این واقعا نا عادلانه س!
- مدیر و ناظر این گروه به شما دستور میده! بجنبین بریم.
ریونی ها از فرمان لینی اطاعت کردند و دوان دوان با او از تالار خارج شدند.
لینی که در آستانه ی در تالار ایستاده بود با تعجب گفت: همین چند مین پیش اونا اینجا جر و بحث میکردن، پس کجان؟
لونا پاسخ داد: نکنه آپارات کردن به فرودگاه؟
آنتونین بلافاصله گفت: خودشه. آپارات ... فرودگاه ... حله! بریم فرودگاه! با شماره ی سه اونجا میبینمتون. یک ... دو ...
پـــــــــــــاقفرودگاه:تری گفت: فکر کنم یکی از انگشتامو جا گذاشتم!
صدایی از بلند گو شنیده شد:
مسافران تاجیکستان ... مسافران تاجیکستان ... لطفا به سمت سالن ...لونا فریاد زد: بچه ها زود باشین بریم سمت هواپیما. اگه نتونیم به موقع برسیم همه چی خراب میشه.
ریونی ها میدویدیدن همو آهو، چست و پابکــ... ( hammer) اهم ... ریونی ها میدویدند در حالی که خاطراتشان با روونا را در ذهن خود تداعی میکردند و وقتی به تالار خالی از روونا فکر میکردند بغض میکردند و به سرعتشان می افزودند ...
- بچه ها دیگه چیزی نمونده تا سالن اصلی ...
دوشـــــــــــومـــــب ( افکت خوردن سر تک تک ریونی ها به شیشه)
- اوه! این شیشه چقدر تمیزه! با چی تمیز شده اینقدر؟
- با شیشه شور اتـــــــک!
پیام مدیر: تبلیغ توی این سایت غیر مجازه بوقی! فهمیدی؟ بزنم شپلخت کنم؟ بزنم بکشمت؟ بزنم بلاکت کنم؟
اهم ... از اول
- بچه ها دیر رسیدیم. اون اینجا نیست!
- بهتره برگردیم تالار ... خودتونو برای نبود روونا آماده کنین.
یک دو پــــــــــــــــــــــاق
تالار راونکلا:- رمز لطفا!
- عهههههه روونا راونکلاو! عههههه عوههههه
- متاسفانه رمز اشتباهه!
- چی؟ ببین ما تو شرایط روحی افتضاحی هستیم! روح عزیزمون رفته درو باز کن ...
- بچه های راون!
- درسته! بفرماید تو.
ریونی ها با تعجب برگشتند تا ببینند چه کسی رمز جدید را گفته و با کمال ناباوری روونا را شناور در هوا دیدند.
- من برگشتم!
پــــایـــــان سوژه!* پایانی بس هندی بر این سوژه حکم فرما شد!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d4ed2c5fa6.gif)