- خوب بدون اینکه نوشیدنی جدید بسازیم هم میتونیم تبلیغ کنیم و خالی ببندیما
حتا میتونیم جایزه هم بزاریم برای خرید از کافه
- با کدوم بودجه جایزه بدیم؟
- خوب اگه تبلیغاتمون جواب بده با درامدی که داریم ...
- اگه جواب نده چی؟
- خوب الکی میگیم جایزه رو دادیم دیگه
- اگه مچمون رو گرفتن و فعالیت کافه کل یوم رف رو هوا چی؟
لودو دست در اعماق ردایش کرد و چماغی بیرون کشید با یک ضربه جیم را طوری از پنجره به بیرون منتقل کرد که با برف کریسمس سال بعد بازگردد
- خوب این از این! با تشکر از دوست خوبم لودو ... کسی مشکلی با طرح تحول منوی کافه و تبلیغات گسترده نداره؟
تصویب شد :aros:
لینی با رضایت این جمله را گفت و از منبر پایین پرید و ملت ریون را به دنیال خود راه انداخت که به کافه بروند ...
- صبر کنید! من یه فکر بهتر دارم
ملت برگشتند و به لودو خیره شدند ... لودو کلاه شنلش را روی صورتش انداخت و چراغ های تالار خاموش شد و نور اسپات روی صورتش افتاد! دستی به زیر چانه اش کشید و سپس سرش را بالا آورد و یک چشمش را تنگ کرد و به نوبت به تک تک اعضا خیره شد ... در عرض تالار چند قدمی حرکت کرد و از تعلیق ایجاد شده و انتظاری که در ملت به وجود آورده بود کیفور شد!
- بنال دیگه باو
- بی شعور! اصن نمیگم
- لـــــودوووووو
بگو دیه جون به سرمون کردی خو لامصّب :vay:
- باشه خوب چون خیلی اصرار میکنید ... من با طرح افزایش طول منو و تبلیغات مخالف نیستما
اما میگم احتمال کمی وجود داره که جواب نده! شاید بعضیا از نوشیدنی های جدید خوششون نیاد ... به نظر من ما باید کاری کنیم که موفقیت و فروش آیتم های جدیدمون تضمینی باشه ...
- منظورت چیه؟ چجوری؟
- خوب یعنی ما باید کاری کنیم که هر کس یک بار نوشیدنی هامون رو امتحان کرد مجبور شه بازم امتحانش کنه
.
لودو پیروزمندانه و با خنده ای شیطانی به ملت راون خیره شد اما وقتی دید آن ها همگی هاج و واج به او خیره شده اند ادامه داد:
- بازم نفهمیدین؟ باو خیر سرتون راونی هستینا! منظورم اینه که نوشیدنی هامون ... اعتیاد آور باشن
.
لودو یک بار دیگر با یک خنده ی شیطانی جمله اش را به پایان برد اما همچنان جمعیت بدون هیچ عکس العملی به او خیره شده بودند!
- آو! فهمیدم ... این کار کار کثیفیه ... اصن داشتم شوخی میکردم باهاتون
کاری ندارین بچه ها؟
- شوخی میکردی؟! این ایده فوق العاده اس لودو
لینی این را گفت و سپس به رهبری او ملت راون به سمت لودو حمله ور شده و او را به بالا پرتاب کرده و گفتند: هیبیب هورا! و سپس به هلهله و شادی و قر های ریز مشغول شدند و لودو مستقیما سقوط کرد کف تالار!
پس از این مراسم باشکوه و تقدیر ویژه ای که از لودو به عمل آمد لونا پرسید: خوب حالا خوراکی های مخدر چجوری درست کنیم؟ کسی بلده؟ مواد اولیه شو داریم؟
لودو که کمر شکسته اش را با دست مالش میداد گفت: بلد بودنو که من بلدم ... اما فقط یه نفرو میشناسم که مواد اولیه شو داشته باشه ...
- کی؟ drool:
- خوب مورفین تو خوابگاه اسلیترین یه گیاهایی پرورش میده ...
- اسلیترین؟!