باری من هیچ وقت نمی گم پناه به هری پاتر.پناه به لرد درسته.
در ضمن.چجوری وارد تالار شدن بدون گفتن رمز؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدای پایش هر لحظه بلند و بلند تر میشد و سبب لرزش اندام ملت هافل!
ریونا آب دهانش را به سختی قورت داد و با صدای خفه ای گفت:
- داره نزدیک میشه! چیکار کنیم؟
- نمی دونم شماها میخوایید چیکار کنید ولی من ارث پدرمو میپوشم.
آسپ در یک لحظه شنل نامرئی که از پدرش -هری پاتر ملعون- به او ارث رسیده بود پوشید و در جا غیب شد.
-لعنتی! کجا فرار میکنی؟! مارو هم غیب کن.
دیگر دیر شده بود و آسپ از صحنه ی جنایت غیب و از جنایت تبرئه شد!
- چی؟! شماها اینجا چیکار میکنید؟
- ما؟ما که اصلا کاری نمی کردیم.
- پس چرا اینجایید؟
الادورا دیگر پاسخی برای ممد نداشت.
- عه...ما داشتیم...ما داشتیم...نیگا میکردیم.
کورممد متوجه شد افراد ناشناس قصد خرابکاری دارند.دهانش را باز کرد، زبانش چند سانتی متری از لحقش بیرون شد و آماده ی فریاد کشیدن بود، که ناگهان جمسی از پشت سر کور ممد نمایان شد و شیء گونی واری را بر سر وی کشید.
- بکنیدش تو گونی.
اعضای هافل از دیدن آسپ بسیار خوشحال شدند و به سرعت مانند یک گروه آموزش دیده به سمت کور ممد هجوم آوردند.
- جورابو بکن تو حلقش.
ریونا دست های ممد رو گرفته بود که ناگهان دهانش باز شد، دستو پارو رها کرد و جورابو گرفت که بکنه تو حلقش. جورابو کرد تو حلقش ولی دستاش ول شد. آسپ پرید و دستای ممد رو گرفت و کوبید روی زمین. ولی ممد با پاهاش آسپ رو انداخت اونور.
اعضای هافل یکی یکی به سمت کورممد اسلیترینی میرفتند و در کمتر از 2 ثانیه به پیرامون خود منتقل میشدند.
تنها جسم پای بر جا که از سمت هافلیون به ممد چسبیده بود جوراب بود.
الادورا از این وضع اصلا خوشش نمی آمد پس چند متر خیز برداشت سپس زیر لب گفت:دیگه کارت تمومه و شیرجه کنان به سمت کورممد رفت و در چشم بهم زدنی تمامی نشتی های مخاطب را مسدود کرد سپس ممد را در شنل نامرئی آسپ پیچید و به پشت کول انداخت.