ریونی ها بعد از یه نیم ساعتی پچ پچیدن،دست از پچ پچ برداشتن.ویکی از ریونی ها گفت:
تصویب شد!
ـ خب حالا باید برای مدتی یه جوری دَکش کنیم.
روونا گفت:
اره!و بعدش به محض بسته شدن در طلسم ضد صدارو روی در اجرا میکنیم!
صدای تحسین وتایید ازبین جمع بلند شد.و یکی دیگه از ریونی ها گفت:
من هم در رو طوری تنظیم کردم که سوال رو به طور اتوماتیک مطرح میکنه.
بار دیگر صدای تحسین امیزی شنیده شد.
ـ لرد خودش گفت پاشو از تالار بیرون نمیذاره اونوقت...
قبل از اینکه اون ریونی حرفشو تموم کنه یه ریونی دیگه با یه افسون بیهوشی ساکتش کرد.
ـ چرا اینکارو کردی؟
ـ چیه؟داشت در اذهان ریونی تشویش ایجاد میکرد.
و در همین حین بود که برای بار سوم پچ پچ های تحسین امیزی شروع شد.
ـ خب...حالا کی اینکارو میکنه؟
همه چشم ها به سمت روونا برگشت.
ـ چیه؟
چشم هابیشتر به سمت روونا دقیق شد.
ـ خیلی زحمت کشیدین بابا!ماساژلازم ندارین؟
ریونی ها:
روونا اینو گفت وغرولند کنان بلند شد و به سمت لرد حرکت کرد...
ـ اممم...لرد؟
ـ چیست روون؟
روون باحالتی شبیه به حالت جراح بعد ازبیرون اومدن از اتاق عمل گفت:
باید یه خبری رو بهتون بدم...
لرد لحظه ای مکث کرد وگفت:چه شده؟
ـ نمیدونم طاقت دارین یا نه؟
لرد که کمی نگران شده بود گفت:
ـ بگو چه شده؟...ما طاقتش را داریم.
ـ اون بیرون یه اتفاقی افتاده...بیرون تالار... :worry:
ـ چه اتفاقی؟
ـ ارباب...اصلا متوجه شدین که چرا ناجینی پیداش نیست؟
چشمای ارباب گرد شد.
ـ ناجینی؟...ناجینی چیزی اش شده؟
روونا در حالی که واسه گریه کردن زور میزد گفت:
ـ نمیتونم بگم...خودتون باید ببینید.
روونا بعد ازاینکه این حرف رو زد در انتظار عکس العمل لرد ساکت موند.و خوشبختانه لرد پس از کمی تفکر تحت تاثیر قرار گرفت و از جاش بلند شد.
در همین لحظه روونا در درونش:
روونا در بیرونش:
لرد استرس وار تالار عمومی راونکلا را طی میکرد.
و تو همون لحظه روون به یکی از ریونی های نزدیک در خروجی علامت مخصوص رو داد.
تا انکه به در خروجی رسیدن.
روونا با حالت درونی
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil3dbd4e1748cc9.gif)
در خروجی رو باز کرد وگفت:ارباب!عجله کنید!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smil48a9537132595.gif)
ن...ناجینی...
در همین لحظه ارباب پای مبارک رو را برای قدم برداشتن به بیرون در از زمین بلند کردن.
روونا:
ولی هنوز پای مبارک به زمین بیرون در نرسیده بود که...
ـ بگذار ببینیم...تو خودت چرا اول نمیروی؟
روونا در عرض یک ثانیه از حالت
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f661872a7409.gif)
به حالت
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
در امد.
ـ ب...بله ارباب؟
لرد که بوهایی به مشام مبارکشان رسیده بود باسوئ ضن گفت:
اول خودت میری!
روونا که نمیخواست لرد از ماجرا بویی ببره با خودش گفت:هرچه باداباد.
و در حالی که لبخندی زورکی میزد اول خودش از در بیرون رفت.
ـ ارباب،شما اومدین؟
اما درست لحظه ای متوجه موضوع شد که برگشت ودید در بسته شده وثانیه ای بعد صدای اجرای طلسم از پشت در شنیده شد.
روونا ابتدا
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil524137e61e4f1.gif)
و سپس
ـ درو باز کنیییییییییین!
و با مشت به در کوبید.اما تازه یادش اومد که این عقیده خودش بوده که روی در طلسم زد صدا اجرا کنن.
پس اومد عقب و همچنان در حالت پوکر فیس ایستاد.
در همین حین(پشت در):
ارباب پس از بسته شدن در حالی که به ریش روونا میخندید به سرعت از محل حادثه دور شد ودر حالی که پیروز مندانه لبخند میزد باخودش گفت:
به خیالش ما ساده ایم!...هیچ کس نمیتواند مارو از این تالار بیرون کنه!
و سپس وقتی دید به اندازه کافی از ریونی ها دور شده روی یکی از صندلی های راحتی نشست و با لبخندی بسی لردانه به اتش خیره شد.
در همین حین(اونور در):
روونا همچنان با حالت پوکر فیس به در خیره شده بود و تو دلش به همه عالم وادم فحش میداد که یهو نوشته ای روی در ظاحر شد(که درواقع قرار بود برای لرد ظاحر شه):
طبق قانون جدید ریونکلا برای ورود به تالار بایستی جواب مسئله زیر را بگویید وگرنه شما اجازه ورود نخواهید داشت!
مسئله:
اگر سینوس تتا را با کسینوس الفا جمع کرده و تقسیم بر رادیکال تانژانت مجموع مضروب مقسوم حاصل تقسیم زاویه ایکس بر زاویه ایگرگ بکنیم وسپس حاصل انرا بامجموع عدد گرد شده باقی مانده تقسیم ایکس 2 بر ایگرگ2 و منهای تتا وات بر حسب اهم بکنیم و از حاصل تقسیم جرم کلی خورشید و حجم درونی منضومه شمسی بکنیم چه عددی به دست می اید؟
به همین سادگی این معمای ساده را حل کرده ووارد شوید
.
روونا: