توضیح در مورد جام آرزو ها: جام آرزو ها جامیه که به اعضای تالار اسلیترین ماموریت هایی میده که اگر در مهلت تعیین شده توسط جام انجام نشن به شکل بسیار فجیعی کشته میشن.-----------
خلاصه:
ملت اسلیترین آخرین ماموریت جام رو به پایان رسوندن و حالا باید برای اطلاع دادن این موضوع به سراغ جام برن. ---------
پایان سوژه قبلی و آغاز سوژه جدید:در حالی که لینی داشت جیغ و داد میکرد که حاضر نیست برای صحبت با جام بره، در تالار باز میشه و زلزله ای چند ریشتری با همراهانش در حالی که هر کدوم با صدای بلندی سر اون یکی جیغ و داد میکرد وارد میشن.
- همش زیر سر توئه ریگولوس ، حالا چجوری به بلا بگیم جاروش رفت تو دفتر دامبلدور؟
- درسته که من یه ریگولوسم ولی من جستجوگرم فقط دنبال اسنیچ بودم
- به هر حال تقصر توئه!
- اگه اون پاتیل مزخرف خنگت اون بلاجرو نمیزد سمت من، منم هول نمیشدم بزنم پس کله ی فندک که اونم بخوره به جاروی بلا که بعدش دم جاروی بلا آتیش بگیره و از ترسش بلا رو بندازه تو بغل دراکو که با هم سقوط کنن پایین و خودشم بره پیش دامبلدور که از ما شکایت کنه.
- به پاتیل من گفتی خنگ؟
- بهتره همتون ساکت بشید تا رگباری کروشیو نزدم بهتون!
- اصلا من میرم به مادر بزرگم میگم همتونو بلاک کنه!
- تو هرگز نتونست یه جن خوب رو تهدید کرد.
برای مدتی در حدود چند ثانیه جماعت در حال دعوا به یکدیگر نگاهی کردند و از نگاه های یکدیگر به این نتیجه رسیدند که با این دعوا ها نمیتوانند با یکدیگر کنار بیایند بنابراین در چشم بر هم زدنی پنج عضو تالار به همراه پاتیل و فنک به توده ای از گرد و خاک تبدیل شدند که در حال زدن یکدیگر بودند و در اثر حرکت و جیغ و دادشان دیوار های تالار به شکل خطرناکی به لرزه در آمده بود.
ملتی که کمی پیش از این درگیر انتخاب افرادی برای رفتن نزد جام بودند چنان مبهوت اتفاقی شدند که پیش رویشان در حال وقوع بود، که متوجه نشدند لینی وارنر از این فرصت استفاده کرد و با استفاده از منوی مدیریت به سرعت به ریونکلا تغییر گروه داد و خودش را نجات داد.
ساعتی بعد- تالار اسلیترینبلاخره ملت اسلیترینی موفق شده بودند اعضای تیم کوییدیچ را از هم جدا کنند و هر کدام را در گوشه ای از تالار ببندند تا مبادا دستشان به یکدیگر برسد و حالا دوباره مشغول یافتن افراد مناسبی برای رفتن به سراغ جام بودند.
- سیوروس کار خودته پاشو برو به جام بگو، آیلین هم باهات میاد. کیا رفتن این دو نفر موافقن!
دست همه اعضای تالار به جز سیوروس و آیلین بالا بود. حتی به گفته برخی شاهدان دست آبی لینی وارنر هم به شکل بالا دیده شد.
بنابراین سیوروس و آیلین به ناچار نزد جام رفتند.
دقایقی بعد- مقابل کمد لباس خالی- نزد جام آرزو هاسیوروس و آیلین نگاهی به هم کردند و آیلین با تکا سر آمادگی خودش را اعلام کرد. سیوروس هم آب دهانش را قورت داد و در کمد را باز کرد. هنوز فرصت نکرده بودند حرفی بزند که دوباره صدای داد و هوار و دعوا و کتک کاری اعضای تیم کوییدیچ دوباره به هوا بلند شد.
آیلین آهی کشید و به سمت جام چرخید و دهانش را باز کرد تا بگوبد که ماموریتشان را با موفقیت به انجام رسانده اند.
- از سر و صدا متنفرم، از کوییدیچ متنفرم، ماموریت جدیدتون اینه که یه بلایی سر اینا بیارید. نباید بتونن تو مسابقه شرکت کنن. هر بلایی که باشه. فقط باید دیگه نتونن تو مسابقات شرکت کنن.
آیلین و سیوروس مبهوت شده بودند، منظور جام از "این ها" را نمیفهمیدند!
- چقدر شماها خنگین! هکتور دگورث گرنجر، ریگولوس بلک، دراکو مالفوی، وینکی، بلاتریکس لسترنج، اون پاتیل و حتی اون فندک! من با همشون مشکل دارم. با همشون مشکل دارم!
- اما آخه چه بلایی سرشون بیاریم که نتونن شرکت کنن؟
- میتونید با دوپینگی کردنشون شروع کنید! فقط یه کاری بکنید وگرنه اتفاق های فاجعه باری براتون رخ میده. فقط هم سه روز مهلت دارید!