هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۲:۰۱ سه شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۸
#81

سوروس اسنیپ old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۱۵ دوشنبه ۹ مهر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۴:۵۹ شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۲
از هاگوارتز-تالار اسلیترین
گروه:
مـاگـل
پیام: 217
آفلاین
-ولی مامان ما قبلا تو اتاق بازپرسی از بلا بازجویی کردیم
-به نتیجه ای هم رسیدید؟
-خب نه
_پس چرا با من بحث میکنی؟؟؟؟؟؟
_مارو جلو مرگ خوارا تحقیر نکن مامان
مرگ خوار ها با حالتی عجیب به این مشاجره خانوادگی چشم دوخته بودند و بلاتریکس عصبی ترین چهره ممکن رو داشت
-ارباببببببببب
-چته راب؟نمیبینی دارم با مادرم حرف میزنم
رابستن با ترس ادامه داد
-ب.ب.ب...بچمم ی..یی..یی.یچی.چیی...زی دیدن کرده
-چی دیده؟
-بچه گفتن کن چی دیدن کردی
-گفتن کردنم اومدن نمیکنه
- ارباب غلط کردن شدیم
ارباب مارو بخشیدن بشید
ارباببببب
-راببببببببببببب..میکشیمتتتتتتتتت


نه چون مومم نه چون سنگم،نه از رومم نه از زنگم،همان بی رنگ بی رنگم.....
به طلا همچو سنگ بنگر...
se.sn_sli



پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۰:۵۷ سه شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۸
#80

اسلیترین، مرگخواران

مروپ گانت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۸ شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۱۳:۵۶:۲۹
از گیل مامان!
گروه:
مرگخوار
جـادوگـر
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
اسلیترین
گردانندگان سایت
پیام: 567
آفلاین
دراکو از نگرانی به شدت میلرزید و میخواست به هر طریقی خود و خانواده اش را از این مخمصه خلاص کند، پس بدون لحظه ای تفکر بدترین گزینه ممکنه که در نزدیک لرد سیاه ایستاده بود را نام برد:
_ب... ب...بانو...مَ...مَ...مَ...مروپ!
_چه جسارتی کردی؟!مامان ما؟!
کل ملت اسلیترین در بهت فرو رفتند و با حیرت به مروپ گانت چشم دوختند.
مروپ درگیر غر زدن زیر لب با خود بود و اصلا توجهی به موقعیت نداشت.
_ببین چه تالاری شده آخه! همه چیز شلوغ و درهمه! تو روز روشنم یکی اومده پسر دست گل منو ترور کنه!واقعا که شرم آوره!جواب جد بزرگوار و پدر عزیزمو کی میده که همین دقایقی پیش نزدیک بود نواده بر حقشون یه مو از سرش کم بشه!
البته مروپ حواسش نبود که نواده بر حق اصلا مو ندارد.

_اهمممم... مامان؟
_جانم پسر عزیز مامان؟
_دراکو میگه شما قصد ترور ما رو دارید!
_دراکو بی جا میکنه پسرم، شما باور نکن!
سپس مروپ بی اعتنا به نگاه های بهت زده همه، سیبی که پوست کنده بود را به پسرش داد.
_بخور پسر جذابم تا ذهنت کار کنه و زودتر اون تروریست رو پیدا کنی عزیز دل مامان.

لرد در حالی که سیب را میجوید و قورت میداد، نگاهی به دراکو انداخت و دراکو از حرفش پشیمان شد، خیلی پشیمان شد، انقدر پشیمان شد که تاب نگاه های لرد را نیاورد و آب شد و بر زمین تالار جاری شد و نارسیسا رفت تا برای احیاء وی در بطری اش کند.

_ خب مامان...به نظر شما کار کی میتونه باشه؟

مروپ با خود فکر کرد که بلا به اندازه حس مادرانه خودش، وفاداری نسبت به لرد سیاه در وجودش دارد، پس قطعا میخواست فرزند عزیزش را از او جدا کند، در نتیجه او یک رقیب بود و باید کنار گذاشته میشد!
_بلاتریکس... قند عسل مامان همین بلاتریکس محتمل ترین گزینه هست! موهاشو نگاه آخه...قشنگ میتونه بطری سم یا هر جسم جنایی دیگه رو داخلش جاساز کنه... هرچیم میگم برو کوتاهشون کن بلکه انقدر تو تالار نریزه، اونم از این گوش میشنوه از اون یکی بیرون میکنه!


تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده

Don't ask me why I still can't leave
This is where I feel at home
This is where my heart always belonged


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۹:۴۹ دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸
#79

سالازار اسلیترین old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۰ چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۹:۰۲ پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸
از تالار اسرار در تنهایی و خلوت مارگونه‌ام...!
گروه:
مـاگـل
پیام: 94
آفلاین
هکتور با خودش فکر کرد و فکر کردو فکر کردو............
ولدمورت:دستور دادم حدس بزنی مجرم کیه!!
هکتور:بلههههههه!!به نظرم.........
ولدمورت:
مرکخوارها:
هکتور:حدسم...........
ولدمورت:من بازیچه ی دست تو نیستم که اینقد منو معطل خودت کردی!!
هکتور:البته که نه!!من میگم......لوسیس بوده قربان!!اونه که چوب دستیشو گرفنین.....پس انگیزشم داشته!!
ولدمورت:آره!!درسته!!
همه ی مرگخوارا غیر از لوسیوس:
لوسیوس: نههههه من نبودم ارباب!!
ولدمورت درحالی که از جایش برمیخیزد میگوید:چرا نبودی!؟
لوسیوس: نبودم!!!میتونین له جی منسی هم بزنین......نه نزنین!!بزنین!!!اه
ولدمورت:به نگو چیکار کنم چیکار نکنم!!!چرا بزنم بعد میگی نزنم!؟
لوسوس: بزنین!!
ولدمورت:میگم به ارباب دستور ندهههههههه!!کرشیو!
لوسیس:نههههه.....چرااااااا من هکتور چرا من!؟
ولدمورت:هاهاهاهاها!حقته که میخاستی اربابتو اذیت کنی بی مصرف!
دراکو:نه بابام این کارو نکرد!!میتونم قسم بخورم و دو کرشیو هم نصیبم کنین!!
لوسیوس:نه پسرم!
ولدمورت:اه اه اه اه!عاشقونه بازیا پدرو پسیریتون به من نشون ندین که بدم میاد!!
با لحن سردی ادامه میدن:
کرشیو؟عاره؟اونم 2 تا!؟چه شجاعتی!
لوسیس پامیشه و میگه:پسرمه!!
ولدمورت:میدونم! پس این پسره ی ضعیف غیر از مالفولی ها هم میتونه باشه!؟
لوسیس:نه! ار....با.....ب!
ولدمورت:پس کیه دراکو؟!بگو به اربابت تا شکنجت نکنه!!


Salazar slytherin is a dark Hogwarts founder
Honor to him
تصویر کوچک شده


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۱:۲۹ یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۸
#78

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
جـادوگـر
اسلیترین
شـاغـل
مرگخوار
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 6961
آفلاین
صندلی به شدت شروع به لرزیدن کرد.

لرد سیاه به صندلی نگاه کرد. آرزو می کرد چیزی که در مقابلش می بیند، سرابی بیش نباشد!

ولی دوباره نگاه کرد و دوباره دید.
-نفر اول بهتر از تو پیدا نشد؟

هکتور بیشتر لرزید و صندلی به تبعیت از او!
هکتور آی کیوی درست و حسابی نداشت و این حرف را تعریف از خود، حساب کرده بود.

لرد سیاه تصمیم گرفت روال کار را سرعت ببخشد!
-خب...سریع اعلام کن به نظرت مقصر کیه که بریم سراغ کارمون.

هکتور تازه یادش افتاد که از ذوق اول شدن، فراموش کرده فکر کند.
او دشمنان زیادی در این تالار داشت. اشخاصی منفور! حالا باید سر کدامیک را زیر تیغ می برد؟
-ارباب...می شه یه راهنمایی کنین؟

-تو قراره مجرم معرفی کنی...ما راهنمایی کنیم؟ یه اسم بگو! اسم کسی که به نظرت مجرمه!




پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ جمعه ۳ اسفند ۱۳۹۷
#77

مرگخواران

بلاتریکس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۴:۱۸ چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
از زير سايه لرد سياه
گروه:
جـادوگـر
مرگخوار
جادوآموخته هاگوارتز
پیام: 827
آفلاین
خلاصه:
برق تالار اسلیترین رفته. یک لیوان آب کدوحلوایی روی میزه که در تاریکی، هکتور مقداری معجون توش می ریزه. بعد از اومدن برق، لرد از هکتور میخوان نوشیدنی رو براشون تست کنه. بعد از خوردن نوشیدنی، هكتور گوشاش بزرگ میشن و غش میکنه.
لرد دستور میدن تا مسبب سمی شدن آب کدو حلوایی رو براشون پیدا کنن.
بازجویی به سرعت شروع می‌شه اما بدون نتیجه می مونه. حالا لرد تصمیم گرفتن تا رای گیری کنن. ملت اسلی تا ساعت سه و پنج دقیقه فرصت دارن تا تصمیمشون رو بگیرن و برای رای گیری حاضر بشن.
..................................................

و این بهترین فرصت بود... بهترین فرصت برای...
انتقام!

در چشم‌های همه افراد، برق شیطانی دیده می‌شد. لرد یک مقصر می‌خواستند و این بهترین فرصت بود تا فرد مورد نظرشان را مقصر جلوه بدهند. در هر حال آن فرد مقصر بود... شاید مقصر مسمومیت آب کدو‌حلوایی نبود، اما مقصر چیزهای دیگر که بود... نبود؟! بود!

در ساعات آتی، تالار اسلیترین مملو از آدم هایی بود که با یک دفترچه در دست، به سایرین خیره شده و مشغول یادداشت برداری از نکات مشکوک آنها بودند.

-هوم... دوریا راست دسته... اما با دست چپش آب می‌خوره... نکنه با دست راستش کاری کرده که می‌ترسه لو بره؟... قطعا همینه. کار کار دوریاس.

-هوم... قطعا کار نارسیساست. ببین! چند روزه که پیداش نیست. وقتی تونسته پلیور من رو بندازه دور، پس قطعا می‌تونه آدم هم مسموم کنه کار کار نارسیساس.

-یاران ما! فرصت تموم شد. نفر اول بیاد بشینه و فردی که به نظرش مشکوکه رو با دلیل اعلام کنه!


I was and am the Dark Lord's most loyal servant
I learned the Dark Arts from him


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۴:۱۱ جمعه ۶ مهر ۱۳۹۷
#76

دیانا کارتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۰ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸
از معمولا هرجا که ارباب حضور داشته باشه🐱
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
چند دقيقه سکون و همه به بلا تريکس و اسنيپ خيره شده بودند.

-اههه چيه چرا اينجوری زل ميزنين ها؟؟

لرد سياه:دارم فکر ميکنم کدومتون انگيزه بيشتری برای قتل داشتين!!
گويل با عصبانين گفت: اهه چرا انقدر قتل قتل ميکنين هکی جونم فقط بی هوشه دور از جونه باشه فوووت!!

اسنيپ:اما لرد منکه خودم باز پرسم چرا بايد اين کارو بکنم؟؟

-بلاتريکس:چون هميشه توی فيلما معلوم ميشه که اونی که کلا دنبال موضوعه خودش اين کارو کرده!

-خودتت که ميگی توی فيلما.

لرد:ساکت........دارم تعامل ميکنم.. بياين رای گيری بنماييم هرکی بيشترين رای رو بياورد يعنی اون هکتورا کشته!!

کيگانوس:ارباب به نظر من کار اسنيپ است.

-بر چه اساسی ميگويی؟؟

-هيچی همينجوری فقط خواستم نطر داده باشم.

خب مع برای رای گيری به شما مهلت ميدهيم اگر با هرکدام مشکل شخصی دارين اسم آن فرد را بگويین. امروز ساعت 3:5نزد من بيايد ورای خود را اعلام کنيد.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۲۳:۱۴ چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۹۷
#75

بلو مون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۰ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۴۹ شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲
از من به شما!
گروه:
مـاگـل
پیام: 101
آفلاین
خب نگفتی. سر چی بحثتون شد؟
_حرفی ندارم!
_پس می پذیری که بحثتون شد. خب مقتول رو با چی کشتی؟

مغز بلاتریکس از دود کردن گذشته بود. داشت منفجر می شد.
_چی میگی؟ کدوم قتل؟ کدوم مقتول؟ هکی فقط بیهوش شده.
_گفتم اینجا فقط من سوال می پرسم.

بلاتریکس هم ظرفیت داشت. ظرفیتش هم داشت دیگه پر میشد.
_کافیه! اصلا من زدم کشتمش با دست های خودمم کوشتمش. خوب که چی؟
_خب که چی؟! بلا این بود اون همه وفاداریت؟ این بود چهره ی پنهان تو؟ مرگخوار مارو میکشی؟
_نه ارباب. این چه حرفیه! یه چیز گفتم این کنه نشه.

اسنیپ دوباره روی برگه ی جلوش چیزی یاداشت کرد.
_خب خب. دو تا دروغ، یه قتل، توهین به قاضی ملت. بگو این کار ها رو با چه هدفی انجام دادی؟
_من دیگه این بحث مسخره رو ادامه نمیدم. اصلا از کجا معلوم خودت مجرم نباشی؟! شاید بازجویی قبلی رو با پارتی بازی رد کرده باشی.

چشمان سرخ از خشم بلاتریکس به چشمان جدی اسنیپ بود و چشمان لرد و اسلیترینی ها بین آن دو در گردش.
دوراهی سختی برای اسلیترینی ها به ویژه لردسیاه ایجاد شده بود. بلاتریکس یا اسنیپ؟


دست به حباب هام نزنید. پاهم نزنید حتی. تصویر کوچک شده


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۵:۱۶ یکشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۷
#74

هوريس اسلاگهورن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۲۳ جمعه ۳ فروردین ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۰:۳۳ شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰
از می عشق تو چنان مستم، که ندانم که نیست یا هستم
گروه:
شناسه‌های بسته شده
پیام: 279
آفلاین
-یک سوال دیگه می‌پرسم بلاتریکس. دقت کن و جواب بده، شاید خودتو نجات دادی. آخرین بار کجا مسموم رو دیدی؟

- همین‌جا!

- دقیق، کامل و با جزییات به سوالات جواب بده.

- چه جزییاتی آخه؟ نشسته بود اینجا روی مبل دیگه!

- مطمئنی نشسته بود؟ مطمئنی روی مبل بود؟ چیزی رو ازمون پنهان نمی‌کنی؟

- دروغ می‌گه آقای قاضی ... چیز! ینی ... سیو!

چشمان خشمگین بلا از اسنیپ به طرف هوریس چرخید. در عمق مردمک‌‌هایش «صبر کن بازجویی تموم شه تا دروغگو رو نشونت بدم! » خاصی دیده می‌شد. اسنیپ با اشتیاق رو به هوریس برگشت و گفت:

- شما جزییات تازه‌ای از صحنه وقوع جرم دارید آقای اسلاگهورن؟

- بله! مسموم روی مبل ننشسته بود. روی من نشسته بود. و در واقع اگر دقیق تر بگم، ننشسته بود بلکه ویبره می‌زد.

اسنیپ سیگارش را خاموش کرد و در حالی که قلمش را در دست می‌چرخاند، با لبخند ظریفی گفت:

- داره جالب می‌شه! متهم یک جمله در مورد مسموم بیان کرده که درش دو دروغ وجود داره.

-روی مبل نشسته بود یا روی هوریس ویبره می‌زد ... چه فرقی داره آخه؟

- این‌جا فقط من سوال می‌کنم. دیگه چه چیزایی رو از اون شب از ما پنهان کردی بلاتریکس؟ سر چی بحثتون شد؟

- کدوم بحث؟

- سوال رو با سوال جواب نده بلا! گفتم این‌جا فقط من سوال می‌پرسم.

دود غلیظی از سر بلاتریکس بلند می‌شد ... انگار که اسنیپ ته سیگارش را روی سر او خاموش کرده باشد.


ز خاک من اگر گندم برآید،
از آن گر نان پزی مستی فزاید! تصویر کوچک شده


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۴:۲۷ شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷
#73

اسلیترین، مرگخواران

نجینی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۸:۱۸ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۷:۱۹:۵۹ جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳
گروه:
جادوآموخته هاگوارتز
مرگخوار
جـادوگـر
اسلیترین
پیام: 264
آفلاین
- چرا شب‌ها لقمه‌ی نیمه‌شب برای پرنسس می‌بری؟
-
-
-

بلاتریکس گیر افتاد. از نگاه لردسیاه که ناگهان روی او متمرکز شده بود جرات فریاد کشیدنش را از دست داد. لقمه‌ی نیمه‌شب چیزی نبود که بخواد جلوی لردسیاه برملا بشه. گرچه لرد میدونست که مرگخوارانش برای خودشیرینی هم که شده پنهان از او و خارج از برنامه‌ی غذایی‌ش به دخترش غذا میدادند، و البته بلاتریکس همیشه توجه ویژه‌ای به خواسته‌های دختر ارباب‌ش داشت. ولی این بازجویی جدی بود و اسنیپ با بدجنسی جلوی لردسیاه این مساله رو مطرح کرده بود.

نجینی با فس فسی زیر لبی قصد داشت از کله‌ی لردسیاه پایین بیاید و لرد انتهای دُم دخترش را گرفت و در جیب شنل سیاهش فرو کرد و رو به بلاتریکس گفت :

- چرا ساکت شدی بلا؟ لقمه‌ی نیمه‌شب؟! توی این تالار زیر دماغ ما کارهای پنهانی انجام میدی؟! شاید مسموم شدن هکولی هم کار خودت باشه!

اسنیپ سیگاری آتش زد. لامپ بالای سر میز بازجویی تکان میخورد. اسلیترینی‌ها خفقان مرگ گرفته بودند!


ویرایش شده توسط نجینی در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۳ ۴:۳۲:۳۵

"...And you, my friend, must stay close"


for you
"ما از رگِ دُم بهت نزديکتريم."


پاسخ به: نشست اسلیترین
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ جمعه ۲ شهریور ۱۳۹۷
#72

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
مـاگـل
پیام: 595
آفلاین
-موهات چرا وزه؟

اولین سوال اسنیپ، خشم بلاتریکس را برانگیخت!
-به شما چه ربطی داره؟ یا اصلا دقیق تر بپرسم...به موضوع چه ربطی داره؟ این چه سوالیه آخه؟

اسنیپ شروع به نوشتن در دفتر یادداشتش کرد.
-متهم با یک سوال ساده بسیار بر آشفته شد...و این میتواند دلیل واضح و مبرهنی بر مجرم بودنش باشد. گذشته از این، موهای وز متهم میتواند در اثر تبخیر مقطعی مایع، ایجاد شده باشد...و این خود دلیل دیگریست.

بلاتریکس که سرش را روی یادداشت های اسنیپ دراز کرده بود معترض شد.
-این چرت و پرتا چیه مینویسی؟ مبرهن یعنی دارای دلیل. الان نوشتی میتواند دلیل دارای دلیلی باشد. چقدر بی سوادی آخه تو؟

بلاتریکس کنترل اعصابش را از دست داده بود.

اسنیپ این را هم در دفترش نوشت! همین هم میتوانست دلیل مبرهنی بر مجرم بودن بلاتریکس باشد. ولی بازجویی هنوز ادامه داشت!


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.