«مدتی بعد»-دیانا بالاخره اومدی ببین ما معجون رو آماده کردیم و برودریک هم آماده است باید شروع کنیم
&آره ولی قبلش باید یه چیزی رو بدونین
-چی؟
دیانا اول همه جارو با دقت زیاد نگاه کرد تا لرد رو نبینه و بعد گفت: اگه بفهمم کسی گفته این نقشه رو آندرومدا کشیده اون وقت فکر کنم بدنم از خون پر میشه و خونه ام از جسد. فهمیدین چی میگم دیگه؟
همه ی اعضا با ترس سر تموم دادن. همه جز آندرومدا.
-هی صبر کن ببینم قرارمون این نبود که
&دوریا نقشه عوض شد خودت معجونو به دست برودریک برسون
-دارم میگم این نقشه من بود نه تو
&برو مرلین رو شکر کن که خونت رو تا ته نمیکشم بیرون حالام برو دورشو از جلو چشام وگرنه به سرنوشت پانسی دچار میشی
-اما...
-هی آندرومدا بس کن دیگه. باشه دیانا من معجونو به برودریک میدم. فقط بگو ببینم چه بلایی سر پانسی آوردی؟
&یکم ادبش کردم. همین.
دوریا معجون رو از هکتور گرفت و رفت تا اونو به دست برودریک برسونه. اعضای اسلیترین هم به گفته دیانا هکتور رو در تنها اتاق سالم اسلیترین مخفی کرده و تحت محافظت شدید قرار دادن.
_____
-دیانا بیا که مشتری آوردم برات.
دیانا که آرامشش با داد ناگهانی دوریا و افتادن فردی روی پاهاش به هم ریخته بود با بدترین نگاهش به چشم های دوریا زل زد.
-اینجوری نگام نکن. ببین خانم چه دستگلی به آب داده. ظاهراً از کاری که باهاش کردی درس نگرفته
دیانا صورتش رو برگردوند و پانسی که با ترس توی خودش مچاله شده بود رو نگاه کرد.
&اون وقت ایشون چه گندی زده؟
-درست لحظه ای که پاتر میخواسته نوشیدنی رو بخوره سر رسیده و جلوشو گرفته بعدم بهش گفته نقشه ما چی بوده
_چی گفتی؟
لرد همون لحظه از راه رسید. رنگ صورت پانسی مثل گچ شد و آماده شد تا همون لحظه به بدترین روش کشته بشه.
-دیانا اجازه داری هرکار خواستی با اون بکنی
& خیالتون راحت باشه
دیانا یقه ی پانسی رو گرفت و در حالی که بیرون می رفت گفت: لرد، فکر کنم مجبوریم از نقشه آخر استفاده کنیم.
یک ساعت بعد، دیانا با پاتر برگشت. لرد و بقیه اسلیترینی ها هم منتظرش بودن.
&خب، فکر کنم وقتشه که نقشه مون رو عملی کنیم.
لرد و دیانا به پاتر نگاه کردن که از ترس میلرزید.
-پانسی، از اونجایی که تو پیمان ناگسستنی بستی به نفعته که کاری که ازت خواستیم رو انجام بدی وگرنه سرنوشت شومی در انتظارته
&تهشم جان تو تابوت منه. پس حواستو جمع کن پانسی
و پانسی رو که دیگه نمی شد از پاتر تشخیصش داد، به سمت اتاق دامبلدور فرستادن.