تدریس و چالش کلاس پرواز و کوییدیچ (خلاقیت)
جادوآموزان روی چمنهای مرطوب حیاط هاگوارتز به انتظار استاد درس نشسته بودند. آنها با دیدن مادام هوچ که به سمتشان میآمد، از جا برمیخیزند. چشمهای کنجکاوشان مشتاقانه اطراف مادام هوچ را میکاوید تا جاروهایی که قرار بود خودشان با آن پرواز کنند را پیدا کنند. اما خبری از جارویی نبود!
- سلام به همگی! قبل از این که خودتون بپرسین، لازم میدونم توضیح بدم که متاسفانه پیوز خرابکاریای تو انبار جاروها به راه انداخته و خبری از جارو سواری تو این جلسه نیست.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil52413bd684071.gif)
جادوآموزان با ناراحتی شروع به آه و ناله و غرولند میکنند. مادام هوچ چندین بار محکم دستهایش را به هم میکوبد تا سکوت را به کلاس برگرداند.
- میدونم! کاملا درکتون میکنم که چقد برای سوار جارو شدن اشتیاق داشتین. ولی اتفاقیه که افتاده و کاری از دست هیچکدوممون برنمیاد. مطمئن باشین که جلسه بعد حتما دستتون به جارو خواهد خورد. اما برای امروز، بهتره از فرصت پیش اومده استفاده کنیم تا بیشتر با کوییدیچ آشنا بشیم.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f661728ed623.gif)
مادام هوچ نیمی از کلاس را به توضیح دادن بازی کوییدیچ، توپهای بازی و بازیکنان آن میپردازد. بعد از آن چوبدستیاش را تکان میدهد، تختهای از غیب در کنارش ظاهر شده و نوشتههایی روی آن نقش میبندد.
- همونطور که میدونین صرفا سوار جادو شدن و تو آسمون پرواز کردن قرار نیست از شما یک بازیکن کوییدیچ قوی بسازه! شما باید تو هر حرکتتون خلاقیت به خرج بدین. این خلاقیت شامل دروازهبانی که باید از گل شدن کوافل جلوگیری کنه، مهاجمی که میخواد کوافل رو از حریف بگیره یا اونو وارد گل کنه و در نهایت مدافعی که باید اعضای تیم حریفو با بلاجرها سرگرم کنه هم میشه.
مادام هوچ قدمزنان به سمت دیگر تخته میرود.
- حتی وقتی دوشادوش جستجوگر تیم حریف به دنبال اسنیچ هستین، این حرکات خلاقانه شما هست که میتونه باعث یک قدم نزدیکتر شدنتون به اسنیچ و زودتر گرفتنش از حریف بشه. این فقط جاروتون نیست که باید پرواز کنه، ذهن شما هم باید به دوردستها پرواز کنه و با خلاقیتی که به خرج میدین شگردهای مخصوص به خودتون رو تولید کنیـ...
ناگهان صدای مهیبی به هوا بلند میشود و پیوز همراه دستهای از جاروها که پیشتر از انبار جاروها دزدیده بود، وسط کلاس ظاهر میشود.
- ها ها ها ها! شنیدم شما دنبال جارو میگشتین نه؟ بفرمایین، همهش برای شما!
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil4f6c91016fc30.gif)
پیوز با بشکنی جاروهایی که مشخص بود از قبل کارشان را ساخته بود و تنها با تف به هم وصل بودند را به هزاران تکه مساوی تقسیم کرده و چوبهای پودر شده جاروها را همچون باران بر سر و روی جادوآموزان خالی میکند.
مادام هوچ بدون معطلی طلسمی اجرا میکند که موجب میشود نیمی از خرده چوبها در میانهی راه تغییر جهت داده و به سمت خود پیوز برگردد. پیوز در کمال آرامش همچون کسانی که باله کار میکنند، چرخی سیصد و شصت درجه بر روی یک پا در هوا میزند و جاخالی میدهد.
- اُ اُ! ببین کی نشونهگیریش خطا رفت!
مادام هوچ که در واقع برای پرت کردن حواس پیوز این حرکت را کرده بود، حالا از غلفت پیوز که غرق در قهقهه شده بود استفاده میکند و یکی از بلاجرها را از جایگاهش خارج کرده و با چماقی روانه پیوز میکند. بلاجر با سرعتی باورنکردنی جلو رفته و محکم به سر پیوز برخورد میکند. جادوآموزان با هیجان شروع به بالا و پایین پریدن و تشویق مادام هوچ میکنند.
پیوز که از این حرکت بسیار عصبانی شده بود، زباندرازیای برای جادوآموزان میکند و فریادزنان از آنجا دور میشود.
- خیله خب بچهها، نگران جاروها نباشین. از مدیر مدرسه میخوام که هرچه سریعتر جاروهای بهتری جایگزین قبلیها کنن. برای امروز کلاس کافیه. لطفا قبل از تاریک شدن هوا به قلعه برگردین.
![](https://www.jadoogaran.org/uploads/smilies/smil523d519b99bde.gif)
جادوآموزان که انتظار چنین کلاس درسی را نداشتند، از محوطه کلاس خارج میشوند تا مادام هوچ خرابکاری پیوز را درست کند.
~~~~~~~~~~~~~~~~
نکات آموزشی: هر رولی که مینویسید، از فضاسازی و توصیف محیط و احساسات گرفته تا اتفاقاتی که توی پستتون میفته و برخورد شخصیتا با هم، همگی به خلاقیت شما برمیگرده. اما چیزی که تو این کلاس قراره یاد بگیرین خلاقیتی که روزانه در هر رولی باهاش مواجه میشین نیست. خلاقیت شما میتونه به شیوههای مختلف دیگهای هم باشه و فراتر از اینا بره. از جمله موارد زیر:
- در داستان شما ممکنه اشیاء جان پیدا کنن و شروع به راه رفتن و حرف زدن کنن! خودتونو محدود به شخصیتهایی که تو داستان هستن نکنین. شما میتونین به حیوانات، گیاهان، اجسام و حتی ابر توی آسمون که داره براتون خط و نشون میکشه توجه نشون بدین. مثلا توی
این سوژه یه کوسه درگیر سوژه مرگخواران شده و داره باهاشون مذاکره میکنه! ولی حواستون باشه که لزوما تو تمام سوژهها قرار نیست این موجودات حتی اگه به حرکت در میان، حتما حرف بزنن و آدما زبونشون رو بفهمن.
- وقتی یه داستان جلوی شما میذارن، همیشه مجبور نیستین جوری ادامهش بدین که هزاران اتفاق مختلف توش رخ بده و داستان حتما توش جلو بره. گاهی میتونین روی عناصر مختلف و اتفاقات اون لحظه تمرکز کنین تا سوژه سرجاش درگیر همین موارد بشه بدون این که حتی یک قدم جلو بره. برای نمونه
این پست و رول بعدیش رو بخونید. توی رول بعدی به جای این که داستان طبق روال معمول جلو بره، فقط داریم جریان همون تک قطره اشکی رو دنبال میکنیم که تو پست قبلیش اشاره شده بود. پس بدونین که از کوچکترین سوژهها و موقعیتها می شه برای نوشتن استفاده کرد.
- سعی نکنین وقتی درگیریای بین شخصیتا پیش میاد با یک طلسم سریعا قضیه رو تمومش کنین. خصوصا اگه دارین یه پست طنز مینویسین. این درگیری میتونه فیزیکی هم بشه تا موقعیتی که خلق میشه جالبتر به نظر بیاد. نمونهش توی رول تدریس همین پست هست که مادام هوچ به جای جادو، از بلاجر برای فراری دادن پیوز استفاده میکنه.
- شما ممکنه با موقعیتی مواجه بشین که سوژه گره خورده و دچار مشکل شده. پس باید از خودتون خلاقیت به خرج بدین و راهکاری برای پیشبرد سوژه و رفع مشکل پیدا کنین. این یه مورد چالش مستقیم همین کلاس خواهد بود که قراره خودتون عینا تجربهش کنین.
بذارین ذهنتون به پرواز در بیاد و ناشناختههای بیشتری از این دنیای جادویی رو براتون رو کنه. فراموش نکنین که ما در دنیای جادویی هستیم که خیلی از اتفاقها در اون ممکنه. پس خودتون رو محدود به دانستههای قبلیتون نکنین، ذهنتون رو به کار بندازین و به ایدههایی فکر کنین و کارهایی رو انجام بدین که هیچکس دیگه ممکنه به ذهنش نرسه.
تک چالش کلاس: جاروی شما شکسته و فردا مسابقه کوییدیچ مهمی دارید. رولی بنویسید و تو اون یک راه خلاقانه برای جایگزینی جاروی شکستهتون و شرکت تو مسابقه پیدا کنید. نشون بدید که راهکار شما موفقیتآمیز خواهد بود یا خیر.
تک رول چالش رو داخل همین کلاس ارسال کنید.