هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۴:۲۰ جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳

بلوینا بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۷ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
۱۴:۳۱:۳۱ شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۳
از لندن، بریتانیا
گروه:
جادوگر
جادوآموز سال‌پایینی
پیام: 12
آفلاین
سلام می شه دوباره دسترسی من بدید🥺🤍


سلام. انجام شد.

می‌دونم مرحله بعدو رفتی با این حال برای اطمینان بازم توضیح می‌دم.

مرحله بعد: به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.
فراموش نکن همزمان می‌تونی در شهر لندن هم فعالیت کنی و بعنوان جادوگر دسترسیت به میدان مرکزی جادوگران و ویزنگاموت باز شده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۲۲ ۲۲:۰۷:۳۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۶:۵۹ سه شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳

ترزا مک‌کینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۱:۱۳ جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۸:۲۷:۰۷ شنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۳
گروه:
جادوگر
جادوآموز سال‌پایینی
پیام: 3
آفلاین
نام و نام خانوادگی : ترزا مک کینز

خون : ماگل زاده

سن : 19 ( هم سن جیمز سیریوس پاتر، پسر اول هری پاتر)

گروه : گریفیندور

پاترونوس : سمور

چوبدستی : چوب تاک - پرققنوس - 13 اینچ (33سانت) - انعطاف پذیری بالا

ظاهر: موهای مجعد قهوه ای روشن ( ولی نه خیلی روشن) - چشمای آبی - لاغر و قد بلند

شخصیت: یه شخصیتی بین هرماینی و لونا. باهوش - عاشق کتاب خوندن مخصوصا رمان نخیلی و فانتزی - مشتاق یادگیری و تجربه چیرای مختلف - عاشق پرواز و کوییدیچ - توانایی لذت بردن از چیزای کوچیک - باور به چیزایی که خیلیا باور ندارن - شجاع

داستان زندگی : والدینش جفتشون دانشمند بودن ولی وقتی ترزا 5 سالش بوده توی روز تولدش یه سری آدم سیاهپوش میریزن تو خونشون و پدر مادرش رو میکشن. ترزا توی کمد مخفی قایم شده بود و پیداش نکردن. بعد ترزا رو بردن پرورشگاه. اونجا همه بچه ها مسخرش میکردن و اذیتش میکردن. چند بار به پرورشگاه های مختلف فرستاده میشه. وقتی 7-8 سالش بوده یه بار به شدت مریض میشه و دارویی که نیاز داشته خیلی گرون بوده و پرورشگاه نمیتونسته تهیش کنه. اون موقع یکی میاد و ترزا رو به سرپرستی میگیره. ( اون آدم واقعا آدم خوبی نیست!) ترزا نجات پیدا میکنه ولی تو تمام این سال ها تراژدی از دست دادن والدینش باعث شده افسرده بشه. پدر جدید ترزا خیلی پولداره و همه چیز برای ترزا آماده میکنه و میخره ولی در حقیقت اون آدم هیچ احساسی نداره و واقعا ترزا رو دوست نداره ولی ترزا اینو نمیدونه و پدرش رو فرشته نجاتش میدونه!

تایید شد.

مرحله بعد: به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.


ویرایش شده توسط K.KN در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۹ ۱۲:۵۰:۳۹
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۹ ۱۳:۱۱:۲۳
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۹ ۱۳:۱۱:۵۷
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۹ ۱۳:۱۵:۳۸
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۹ ۱۳:۱۵:۵۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۱۵:۳۷ دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳

ریونکلاو

آنتونی گلدشتاین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۹:۴۵ دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۱۰:۳۵:۲۸ جمعه ۲۲ تیر ۱۴۰۳
گروه:
جـادوگـر
ریونکلاو
جادوآموز سال‌بالایی
پیام: 11
آفلاین
نام:آنتونی گلدشتاین

گروه:ریونکلاو

پاترونوس:سنجاب خاکستری

چوبدستی:چوب گردوی سیاه با هسته اژدها ۳۱.۷۵ سانتی متر و انعطاف پذیری سخت

ویژگی های ظاهری:مو و چشم مشکی و قد نسبتا بلند و هیکل کمی عضلانی

ویژگی های اخلاقی:مهربونه و کمک کردن رو دوست داره و به معجون سازی علاقه داره،همچنین برخلاف بقیه افراد خیلی به کوییدیچ علاقه ای نداره و اکثر وقتش رو صرف معجون سازی یا کتاب خوندن میکنه و به مبارزه هم علاقه داره

خانواده:مادرش یک زن خونه داره و شاغل نیست و پدرشم هم نویسندست و در کنارش توی وزارت جادو کار میکنه، حرفه نویسندگی پدرش خیلی موفق نیست اما پدرش دست از نوشتن برنمیداره و همچنین اکثر کتاب های پدرش مربوط به معجون سازی و گیاه شناسیه
وقتی دیدن پدرش موفق نیست خانوادش تصمیم داشتن به فرانسه مهاجرت کنن تا اون توی بوباتنز درس بخونه اما وقتی پدرش توی وزارت کار پیدا کرد اونا توی اسکاتنلد سکونت پیدا کردن و بین ماگل ها زندگی میکنن

زندگی:بخاطر حرفه پدرش اون یه سر و گردن توی معجون سازی و گیاهان جادویی از بقیه بالاتره و حرفه ای تر کار میکنه، علاوه بر اون علاقه اون به مبارزه باعث شد عضو ارتش دامبلدور بشه و بعدتر به سرگروه ریونکلاو ارتقا پیدا بکنه


تایید شد.

مرحله بعد: به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۸ ۲۰:۲۶:۲۹


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸:۵۲ یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳

گریفیندور

ملانی استانفورد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۸ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۱۱:۲۷:۲۰
از میان ریگ ها و الماس ها
گروه:
گریفیندور
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 402
آفلاین
نام: ملانی استانفورد

گروه: گریفیندور

سن: ۲۰
پاترونوس: یوزپلنگ
چوبدستی: چوب آلوچه جنگلی، هسته ریسه قلب اژدها، 22 اینچ، کاملا انعطاف پذیر

ویژگی های ظاهری: ملانی ساحره ای بلندقد با اندامی کشیده است و چشمان عسلی و لبخندی صادقانه دارد. رنگ موی او با احساساتش تغییر می کند، او دگرگون نما است.

ویژگی های اخلاقی: ملانی شخصیتی رک، سرزنده، کمی مغرور و دمدمی مزاج است. شخصیت کنجکاو و ریسک پذیر او اغلب باعث دردسرش می شود. همچنین او علاقه زیادی به کمک به دیگران دارد و حفظ سلامتی کسانی که دوستش دارد از اولویت های اوست.
او اوقات فراغت خود را با کتاب و گشت و گذار در طبیعت پر می کند.

خانواده: پدر او دیوید استانفورد به عنوان نگوونپرس در وزارت جادوگری کار می کند و ملانی خاطرات زیادی از او ندارد. مادرش کلارا نایت مدل مجله ساحره است.

مختصری از زندگی: پدر و مادر ملانی در شهر ساحلی بزرگی در امریکا زندگی می کردند، پس از مهاجرت خانواده به انگلستان و تغییر شغل پدرش در چهارسالگی او، پدرش غرق در کارش شد و اختلافات بین پدر و مادرش شدت گرفت. در نهایت این دو از هم جدا شدند و ملانی دیگر هرگز پدرش را ندید. ملانی از کودکی در میان لباسهای رنگارنگ مادرش و مهمانی های شلوغ او بزرگ شد و از همان زمان علاقه زیادی به چیزهای زرق و برق دار و مسافرت پیدا کرد.
آسان گیری ها و آزادی مادرش برای او الگویی شد و او از محدودیت و قوانین دست و پاگیر بیزار بود.
در گذر زمان موهای او هم درخواست آزادی کرده و ژن گذشتگانش را بروز دادند. با مرور زمان او متوجه شد که دگرگون نما است اما هیچوقت علاقه ای به کنترل آن نداشت و موهای او با هر تغییر احساسش تغییر رنگ می دادند. وقتی میترسید موهایش نقره ای و وقتی ذوق زده بود موهایش یاسی می شدند اما بطور کلی موهای او آبی رنگ بودند.
موهای خاصش باعث می شد او در دنیای ماگل ها همیشه با کلاه راه برود.
در هفده سالگیِ او، مادرش با جهانگرد جوان و پولداری آشنا شد و با او ازدواج کرد. اما دخترش که از محدودیت مادر و از دست دادن او عصبانی بود او را ترک کرد و به دهکده هاگزمید نقل مکان کرد.
پس از اینکه او از هاگوارتز فارغ التحصیل شد به مدت یک سال در سراسر جهان سفر کرد و شغل های مختلفی را امتحان کرد، او از آشپزی تا شرخری را امتحان کرد تا به استعدادش پی ببرد و در انتها شغل درمانگری را انتخاب کرد.
او همیشه ساک طلایی پزشکی اش را به همراه دارد و همیشه منتظر است کسی نیاز به کمک پزشکی داشته باشد تا برایش نسخه ای بپیچد.

من برگشتم.

انجام شد.
خوش برگشتی!


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۱۷ ۲۳:۱۴:۵۹

بپیچم؟

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۴۳:۱۱ چهارشنبه ۶ تیر ۱۴۰۳

چو چانگ


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۴:۲۰ سه شنبه ۵ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۹:۴۲:۱۲ یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳
گروه:
جادوگر
پیام: 2
آفلاین
نام: چو
نام خانوادگی: چانگ
جنسیت: مونث
گروه: ریونکلا

سن : ۱۴

چوبدستی:قهوه ای روشن چوب درخت بید کتک زن و هسته ی موی ققنوس ۳۵ سانتی

اصیل زاده

ویژگی های ظاهری:
مو: سیاه
چشم : سیاه
قد: بلند و لاغر
چو چانگ موهای مشکی خیلی بلندی داره که شونه کردنشون خیلی سخته برای همین همیشه با طلسم مرتبشون میکنه که باعث میشه وزوزی بشن. ردای سیاه و بنفشی میپوشه که از کمر به پایین چین خورده و کمی روی زمین کشیده میشه. دستبند های سفیدی داره که روی ردای سیاه کاملا معلومه.

ویژگی های اخلاقی:
چو چانگ خیلی باهوش و همیشه در حال خوندن کتاب های مختلفه. معمولا از جادو برای انجام کارها استفاده میکنه مثل شستن و نظافت یا جا به جا کردن وسایل. از گربه ها خیلی خوشش میاد و یک گربه ی سفید به اسم لالا داره. از جنگیدن زیاد خوشش نمیاد مگر اینکه خودش یا خانواده و گربه اش رو تهدید کنید.
میتونه خیلی سریع بدوه و روز ها غذا نخوره.
چیزهایی که عاشقشونه: کتاب ، کوییدیچ و گربه ها است.

تایید شد.

مرحله بعد: به تاپیک پاتیل درزدار برو و از یکی از جادوگرانی که در اونجا حضور داره، راهنمایی بخواه تا راه ورود به کوچه دیاگون رو بهت نشون بده.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۶ ۱۴:۵۵:۱۹
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۶ ۱۵:۳۰:۳۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۹:۲۹:۵۹ دوشنبه ۴ تیر ۱۴۰۳

ریونکلاو، مرگخواران

هیزل استیکنی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۲۹ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آخرین ورود:
امروز ۱۰:۴۷:۳۵
گروه:
ریونکلاو
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
مرگخوار
پیام: 106
آفلاین
نام: هیزل

نام خانوادگی:استیکنی

تاریخ تولد:18 دسامبر 1981

محل تولد:پاریس، فرانسه

محل زندگی:لندن، بریتانیا

ملیت:فرانسوی-بریتانیایی

تایپ شخصیتی:INTJ

رنگ مو:بلوند

رنگ چشم: قهوه ای روشن

قد:164 سانتی متر

وزن:40 کیلوگرم

گروه: ریونکلاو

جبهه:تاریکی

چوبدستی:چوب شاه بلوط با هسته اژدها 13 اینچ و انعطاف پذیری سخت

رده خونی:اصیل زاده

پاترونوس:ققنوس

جانورنما:گرگ هاسکی

علایق: کتاب خواندن، دوستاش ، پسرعموش کای

تنفرات:کسایی و چیزایی که ازشون کینه داره(که تقریبا شامل همه افراد و اشیا روی کره زمین میشه!)

مادر:آریانا استیکنی

پدر:جیمز استیکنی

زندگی نامه و توضیحات:
نام هیزل رو خواهر بزرگتر لونا که موقع به دنیا اومدن هیزل 18 سالش بوده انتخاب کرده. اون خواهرش رو خیلی دوست داشت و از همه به اون نزدیکتر بود. اما طی یه سری اتفاق ها (که هیچ وقت درست مشخص نشد) خواهرش زخمی شد. اون تا خواست به خونه برگرده خون زیادی رو از دست داد و 5 ساعت بعد از رسیدن به خونه از دنیا رفت. اون موقع هیزل تنها 5 سال داشت اما تصمیم گرفت که هرجور که شده قاتل خواهرشو پیدا کنه. از همون موقع دختر کینه ای شد و از هر چیز و هر کس(حتی بی دلیل !) کینه به دل می گرفت؛ این کینه ها حتی در زمان مرگ شخص هم از بین نمی رفت! وقتی به هاگوارتز رفت مثل پسرعموش کای و خواهر دوقلوش دیزی در گروه ریونکلاو گروهبندی شد. این دونفر بهترین دوست های او و شاید تنها انسان های جهان باشن که هیزل از اونها کینه نداشت! پس از فارغ التحصیل شدن هیزل تصمیم گرفت مثل خواهرش لونا به گروه مرگخواران بپیونده بلکه بتونه قاتل خواهرشو پیدا کنه و راه اونو ادامه بده.تنها چیزی که برای اون از خواهرش مونده گردنبند سبز اونه که همیشه می پوشدش و امکان نداره شما هیزل رو بدون اون گردنبند ببینین.
موهاش با توجه به احوالش و ناخواسته تغییر می کنه. اون از این ویژگیش متنفره چون باعث میشه که مردم بتونن احساسات هیزل رو متوجه بشن و نتونه پنهونشون کنه. جانورنماش یه گرگ هاسکیه ولی متر کسایی اون رو توی حالت جانورنماش دیدن. علاقه زیادی به درس معجون سازی داره و به عقیده اش یکی از چیزایی که خیلی توی زندگی کمکش کرده معجون سازیه. توی جادوی سیاه مهارت بالایی داره که اینو از مادر و خواهر بزرگش به ارث برده. یک جغد انبار سفید و یک بچه گربه سفید و خاکستری داره. همچنین اون علاقه زیادی به ساز ویولن داره و از بچگی این ساز رو اجرا میکرده.

جایگزین بشه لطفا



انجام شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۴ ۱۵:۲۸:۴۶

🎐 اجـازه نـده هيـچ كس پـاشو رو رويـاهات بـذاره..🌱حتی اگه تاریک ترین رویای جهان باشه... ️


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶:۰۹ شنبه ۲ تیر ۱۴۰۳

اسلیترین

سیلویا ملویل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۵:۳۷:۴۵ جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۰:۴۵:۲۷
از یه گوشه، زیر سایه ارباب
گروه:
اسلیترین
جادوآموخته هاگوارتز
جـادوگـر
پیام: 27
آفلاین
‹ سیــلویــا مــلویــل ›


✦ سیــلویـا اشــلی ملــویـل ✧
✦  Sylvia Ashley Melville ✧


اطلاعات شخصی
نام: سیلویا
نام خانوادگی: ملویل
تاریخ تولد: ۱۷ جولای ۱۹۸۲
محل تولد: لیورپول، انگلستان
ملیت: بریتانیایی
محل زندگی: لندن، انگلستان
تایپ شخصیتی: حامی، INFJ-A

اطلاعات جادوگری
گروه هاگوارتز: اسلیترین
جبهه: مرگخواران
رده‌ی خونی: اصیل‌زاده
پاترونوس: فررت
چوب دستی: چوب درخت افرا، ریسه قلب اژدهای سبز، ۱۳ اینچ و انعطاف پذیر ×
توانایی: جانورنمای فررت ×، آواز سردرگمی، بغل کردن!

ظاهر و جزئیات اخلاقی
چهره: موهای بلند و بلوند، چشمای سبز، قد بلند و صورت کک و مکی
ظاهر: بیشتر اوقات بخاطر لباس‌های ویکتوریایی که به تن داره، میشه تشخیصش داد.
اخلاق: ساکته و عاشق بغل کردنه؛ یکم (به صورت تاکید موکد بر مکررات که فقط یکم) بدشانسه!

علایق و تنفرات
علایق: جنگل و چمنزار؛ آواز خوندن؛ بغل کردن؛ کتاب خوندن
تنفرات: شال‌گردن پوست!
عادت‌ها: اکثر اوقات یه کتاب دستشه و داره زیر لب آوازی رو زمزمه می‌کنه!

زندگی شخصی
پدر: ویلیام هال ملویل (William Hal Melville)
مادر: دیانا آیرین فاستر (Diana Irene Foster)
زندگی‌نامه: سیلویا تو یه خانواده اصیل‌زاده در دهه ۸۰ میلادی به دنیا اومد. اون مثل مادرش جانورنمای فررت و مثل پدرش از قدرت آواز خوندن خاصی برخورداره. آواز سیلویا معروف به «آواز سردرگمی»، قدرت خاصی داره؛ با شنیدن این آواز، شنونده به خواب عمیقی فرو میره و رویاهاش رو اونقدر واقعی میبینه که دیگه دلش نمی‌خواد بیدار بشه. اولین بار، سیلویا هفت ساله، این آواز رو برای یکی از همکاران پدرش خوند!
سیلویا علاقه زیادی به بغل کردن داره! اون همیشه میگه: «بغل قراره حالتون رو خوب و دردها رو درمان کنه. اما می‌دونی... همه بغل‌ها قرار نیست درمانگر باشن؛ این ممکنه آخرین قطره از زهری باشه که قراره ذره ذره بکشتت.»
بعد از پیوستن خانواده ملویل به جمع یاران لرد ولدمورت، سیلویا تو یادگیری جادوی سیاه خیلی تلاش کرد. اون الان یکی از ساحران موفق تو دفاع و استفاده از جادوی سیاه در بین هم‌دوره‌های خودشه. تلاش سیلویا برای یادگیری جادوی سیاه منجر به قوی‌تر و متنوع‌تر شدن ‌آوازهای مخصوصش شد.
سیلویا، طی تلاش‌هاش برای رسیدن به درجات بالاتر در جادوی سیاه، توسط یه جادوگر به طلسم ابدی بدشانسی دچار شد. بازم شما به شایعه‌ها توجه نکنین! اصلا اونقدر بدشانس نیست که بقیه درباره‌ش حرف می‌زنن! (البته این حرف خودشه، بقیه نظر دیگه‌ای دارن مثل اینکه!) فقط یذره باید مراقب باشین، که اون حتی از نزدیکی شما هم رد نشه، وگرنه هرکاری که دارین می‌کنین به نتیجه ناخوشایندی ختم میشه!



سلام! میشه لطفاً من رو به تالارم راهنمایی کنین؟



تایید شد.
خوش برگشتی.


ویرایش شده توسط سیلویا.ملویل در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۲ ۲۰:۵۹:۲۰
ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۴/۲ ۲۲:۰۹:۵۳

you and only you, my lord


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۱:۵۳ چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳

ریونکلاو، محفل ققنوس، مرگخواران

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۰:۰۲ پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۳:۵۴:۳۱
از اعماق خیالات 🦄🌈
گروه:
جـادوگـر
مرگخوار
محفل ققنوس
شـاغـل
جادوآموخته هاگوارتز
ریونکلاو
مدیر دیوان جادوگران
پیام: 220
آفلاین
نام: گابریل

نام خانوادگی: دلاکور

لقب: گابِر، گب، گبی

سن: 11 سال

گروه: ریونکلاو

نژاد: نیمه پریزاد-ساحره

پاترونوس: تک‌شاخ

ویژگی‌های ظاهری: پریزادها به زیباییشون شهرت دارن و گابریل هم به خاطر نیمه‌پریزاد بودنش از این ویژگی بهره برده. رنگ موهاش نقره‌ای-بلوند هست و چشمای آبی تیره داره. در نگاه اول همه اونو ورژن کوچیک‌تر خواهرش فلور می‌بینن.

ویژگی‌های اخلاقی: گابریل به شدت دختر بچه‌ی شاد و شنگول و البته خوش خیالیه. همیشه فقط ویژگی‌های خوب بقیه رو می‌بینه و بنابراین با همه مهربونه و امکان نداره عصبانی بشه. با احتمال بسیار بالایی هــرچـــی بهش بگین باور می‌کنه و خیلی زود سر کار می‌ره چون به همه اعتماد داره! رابطه بسیار خوبی با حیوونا و در و دیوار و گیاها و طبیعت و اجسام و هرچی که بگین داره و حتی ادعا می‌کنه می‌تونه باهاشون حرف بزنه و حرفاشونو بفهمه. زیادی خیال‌پردازه و معتقده اگه باورت قوی باشه وقوع هر چیزی ممکنه و از پس هر کاری بر میای! از طرفی چون علاقمنده انرژی و محبت درونشو به بقیه هم انتقال بده، دستش به هر چیزی می‌رسه بغلش می‌کنه و به هرکسی می‌رسه ازش بالا می‌ره!

توانمندی‌ها: ساخت انواع و اقسام حیوانات با جادو (نمونه‌) و طبق ادعای خودش صحبت با تمامی موجودات زنده و غیر زنده.

توضیحاتی راجع به خانواده: مادربزرگش پریزاد و پدربزرگش جادوگر بودن و نتیجه‌ش این شد که گابریل هم نیمه پریزاد-ساحره‌س. مامانش آپولین و باباش موسیو دلاکور هستن. یه خواهر بزرگ‌تر به اسم فلور داره که یکی از قهرمانان آخرین دوره مسابقات سه جادوگر بود. خانواده‌ای اهل فرانسه هستن و به واسطه ازدواج خواهرش با بیل ویزلی، با خانواده ویزلی از انگلستان پیوند خوردن.

زندگی‌نامه: خانواده دلاکور اهل فرانسه هستن و به همین دلیل، خانوادگی به مدرسه جادوگری بوباتون که مختص این کشور هست رفتن و اونجا تحصیل جادوگریشونو به پایان رسوندن. وقتی فلور به نمایندگی از مدرسه بوباتون به همراه قهرمانان دو مدرسه دورمشترانگ و هاگوارتز تو مسابقات سه جادوگر شرکت کرد، گابریل دلاکور به هاگوارتز فراخونده شد تا تو مرحله دوم مسابقات بعنوان شخص عزیزی که فلور باید بره از زیر آب نجاتش بده اونجا حضور پیدا کنه. فلور تو این مرحله شکست می‌خوره و موفق نمی‌شه به گابریل برسه و اونو نجات بده، اما به جاش هری پاتر که یکی دیگه از قهرمانا بود گابریلو نجات می‌ده. این مقدمه‌ای می‌شه برای آشنایی خانواده دلاکور با ویزلی تا جایی که در نهایت فلور با بیل ویزلی ازدواج می‌کنه و به انگلستان نقل مکان می‌کنه، گابریل هم سنت‌شکنی می‌کنه و برخلاف تمام اعضای خانواده‌ش که به بوباتون رفتن، به مدرسه جادوگری هاگوارتز در بریتانیا می‌ره. اونجا کلاه گروه‌بندی گابریل رو نه به خاطر هوش زیادش، بلکه به خاطر قوه‌تخیل بالایی که داره برای ریونکلاو مناسب می‌دونه.
بهترین دوستش که همیشه هواشو داره الستور مون هست که گابریل خیلی دوست داره از سر و کولش بالا بره، رو سرش جا خوش کنه و به گوش‌ها و شاخ‌هاش ور بره. گاهی به صورت غیر قانونی و گول خوردن توسط ال (همون الستور، گب اینطوری صداش می‌زنه) و بقیه کارایی می‌کنه که نباید، مثل کوییدیچ بازی کردن در حالی که هنوز سنش اجازه نمی‌ده!


جایگزین شه لطفا.

تایید شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۳۰ ۲۳:۰۱:۴۴

تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده

🦅 Only Raven 🦅


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۰:۱۵:۱۵ یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳

اسلیترین

آلفرد بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۰۵:۰۱ جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳
آخرین ورود:
امروز ۱۳:۳۷:۵۲
از محفل طردشدگان خاندان بلک
گروه:
جـادوگـر
اسلیترین
جادوآموز سال‌بالایی
پیام: 14
آفلاین
نام:آلفرد پولوکس بلک

رتبه ی خونی:خون خالص

چوبدستی:ریسه ی قلب اژدها،چوب زالزالک،۱۳ و نیم اینچ

زودیاک:نا مشخص،ولی طبق روایت هایی حوت

خانه ی هاگوارتز:اسلیترین

ویژگی های ظاهری:مردی با قد بلند،موهایی مشکی مجعد و چشمانی درشت و همیشه خسته از خاندان بلک.

رابطه با خاندان:برادر سیگنوس بلک و اوریون بلک، عموی ریگولوس و سیریوس دوم

تاریخ تولد/وفات:سال۱۹۲۵/۱۹۷۷


سرگذشت/علاقه مندی/آرزو و حسرت ها:آلفرد بلک از معدود بلک هایی بود که روی خون خالص تعصب نداشت‌.
وی از کودکی فردی کنجکاو و درونگرا با عقایدی متفاوت از برادرش بود،وقتی که به ۱۷ سالگی رسید او را طرد کردند،از خانه رفت و با ارث خود خانه ای در حومه ی لندن خرید و به ستاره شناسی و تحقیق در مورد اعداد پرداخت.
او هرگز ازدواج نکرد و بچه دار نشد،ولی برادرزاده های خود را مثل فرزندانش دوست داشت.
اوریون بلک ،برادر آلفرد در ۲۱ سالگی ازدواج کرد و بچه دار شد،فرزند ارشد وی،سیریوس رابطه ی خوبی با عموی خود داشت ولی پس از تولد ریگولوس ،دائما مخفیانه به بچه ها سر میزد و اون هارو به لندن می برد.
آلفرد به فرار سیریوس از خانه کمک کرد
همچنین بزرگترین نقش در نابودی هورکراکس رو داشت.او توانست به ریگولوس در شناخت روش های مقابله با اینفری ها کمک کنه،ریگولوس توانایی فرار کردن از مرگخوار ها رو نداشت ولی آلفرد بهش راه هایی برای آگاه بودن از احوال مرگخوار ها و مبارزه مخفیانه باهاشون یاد داد.
آلفرد همیشه می گفت ریگولوس مثل همزاد من در زمان متفاوت هست.
روری آلفرد برادران بلک رو به پارک در لندن برده بود،سیریوس خطاب به دایی اش راجب یک دستگاه پاپ کورن پرسید
ریگولوس بهش اشاره کرد که بس کنه،ولی آلفرد با لبخند جواب داد که آگاهی حتی با وجود دور زدن کلیشه ها هیچ چیز از بشر کم نمیکنه.همون موقع سیریوس فهمید همیشه لازم نیست مقید قوانین خانوادش باشه...

علت مرگ:مشخص نیست،ولی طبق روایات همسر برادرش،والبورگا وی را در روز های آخر عمر خود به دلیل خیانت و کمک به سیریوس و نابودی شأن خانواده و خصومت های شخصی به روش ماگل ها به قتل رساند و برای خودکشی وی صحنه سازی کرد.

تایید شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۲۷ ۰:۳۲:۴۱
ویرایش شده توسط آلفرد بلک در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۲۷ ۰:۴۳:۵۹

Just because of the greater good


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲:۲۳ شنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۳

اسلیترین

دیانا کارتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۷:۴۸ چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۴:۰۴ یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳
از هاگزمید
گروه:
جـادوگـر
جادوآموز سال‌پایینی
اسلیترین
پیام: 10
آفلاین
نام: دیانا کارتر
گروه : اسلیترین
خون: اصیل زاده
چوبدستی: چوب درخت سپیدار با ریشه قلب قو و زهر مار افعی با طول ۱۵ سانت
پاترونوس: روباه صحرایی
ویژگی های ظاهری: چهره ای سرد که هیچ احساسی ازش نمایان نیست، لاغر اندام و قد بلند با موهای استخونی _ نقره ای تا کمر که کمی حالت داره ، چشمای سبزه تیره و براق با دستایی که همیشه یخ زده هستن .
ویژگی های اخلاقی: در حالت عادی تقریبا به هیچ چیزی اهمیت نمیدم مگر اینکه اون شخص یا موجود منو اهلی خودش کنه در اون صورته که براش هر کاری انجام میدم و وجودش و از عشق پر میکنم البته از عشق شدیدا متنفرم .
سرگذشت:
زمان جنگ هری پاتر و لرد سیاه بود که پدر و مادرم و از دست دادم اونا ریونکلاوی بودن و هر دو عضو محفل ققنوس.
من اون موقع ۵ سالم بود و بعد مرگ والدینم پیش مادر بزرگ تریسا بزرگ شدم . ما نزدیکی عمارت مالفوی زندگی می‌کردیم و تنها همبازی من اسکورپیوس بود ، پس من تصمیم گرفتم حتما به اسلیترین بیام و الان تبدیل به اولین عضو خانواده تماما ریونکلاوی کارتر هستم که وارد اسلیترین شده البته همین مسئله باعث شد از خانواده ترد بشم .


تایید شد.


ویرایش شده توسط هری پاتر در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۲۶ ۲۲:۰۱:۳۲

گاهی اوقات تاریکی از جایی به وجود می آید که انتظارش را ندارید🌑







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.