کارآگاه:والا...راستش...تو بگو آوریل
آوریل:خدا بگم چیکارت بکنه...ببین حمید جان کارآگاه داشت اصول اولیه کارآگاه شدن رو به من یاد می داد.
حمید:
اوکی...ولی یادتون باشه دفه دیگه از من اجازه بگیرید
آورل:دیگه گیزر نده.
حمید:حالا کجا می رفتین با این عجله؟
کارآگاه:یکی به موبایل من زنگ زده و کلی فش داده!
حمید:
ارنی:کی بوده حالا؟
همه:
تو دیگه از کجا پیدات شد؟
ارنی:خب من معمولا اینویزیبل آن می شم Invisible
کارآگاه:ولی شم کارآگاهیم میگه طرف آشناس...
آوریل:
ارنی:خب پس بریم پیش مدیرا
حمید:برادرا و خواهرا! من میگم بریم پیش جناب گیلدی...
همه:
و همه به طرف در اتاق گیلدی راه می افتند
ــــــــــــــــــــ همان روز ـ همان ساعت ــ دم در اتاق گیلدی ـــــــــــــــــــــ
بچه ها:ا شما اینجا چی کار می کنین؟
مهمان 1(فلور):وا...ما که گفتیم به کارآگاه...
مهمان 2(کریچ) یعنی نتونستی بفهمی چی گفتیم؟
کارآگاه ارنی و حمید به طرف آوریل: تو که فرق تافل به تفاله رو نمی فهمی چرا ترجمه می کنی؟
آوریل: اصلا به من چه؟
حمید رو به در:برادر گیلدی لطفا در را باز کنید.
گیلدی:شما یک مشت خائن هستید.ای بی پی جی نویس های بوق.
حمید:
بابا
این کارا چیه؟؟؟؟
کارآگاه:سلام گیلدی جون...چطوری عزیز دل؟
گیلدی در رو وا می کنه و ققی رو می کشه داخل.
همه:
ارنی:من یه فکری دارم
مهمان یک: تو چی داری؟
ارنی: خب یه فکری دارم دیگه.
همه::lol2:
مهمان 2:خب بذارین بگه بیچاره.
ارنی: من همین دیروز یه کتاب در مورد
چگونگی بازپسگیری شناسه های بلاک شدهخوندم.
همه:
ارنی: آشیو کتاب بازپــ.....
و کتاب ظاهر میشه
همه:
ارنی:صفحه 134421 رو در می آره و نشون میده:
مهمان 1:من که عمرا چنین کاری بکنم
مهمان 2:بی شرم...آخه آدم بوق بوق بوق بوقی .من . یگانه جن سابت...تشنه قدرت...قاضی دادگاه ...بیام این کار بیشرمانه رو بکنم؟
ارنی:
خب یه راه دیگه میگم ببینین صفحه 6566 نوشته بود کـــ....
آوریل واندشو در می آره و با یک حرکت چرخشی کتاب رو آتیش می زنه و سپس این ورد رو می خونه:
دیسکانکتیوس ارنی پرنگ.
و ارنی در یک چشم به هم زدن نا پدید میشه.
همه:
حمید:
آوریل :من یه فکر بکر دارم. همه گوشاتونو بیارید جلو...
همه و آوریل:فیس ههیهیس شیشههیسسس
همه:
آوریل:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همان روز ـ یک ساعت بعد ـ تالار عمومی راون ــــــــــــــ
آوریل:همه حاضرین؟
همه:بــــــــــــــــــــــــــله.
بعد:
و سپس صدای موسقی بلند میشه:اوپس توپس اوپس...
ــــــــــــــــــــــ همان روز ــ چند ساعت بعد ــــــــــــــ تالار عمومی راونکلاوــــــــ
همه:
در همین حین گیلدی از سوراخ در میاد تو :اوه مای گاد:
ـــــــــــــــ همان روز ــ یک ساعت بعد از چند ساعت ــــ تالار عمومی راونکلاو ـــــــ
کریچ: من در اینجا اعلام می کنم که آوریل بهترین عضو این سایت می باشد
همه:
حمید: نه
Ernie is now Online
آوریل:
ارنی: :banana:
همه:
کریچ و فلور هم به انجام حرکات موزون می پردازند ::banana:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قصه ما به سر رسید هیشکی به خونش نرسید
بالا رفتیم بوق بود قصه ما دروغ بود
پایین اومدیم راست بود غذای گیلدی نون و ماست بود!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با تشکر از بروبچز تالار که همواره در خواندن قصص(ج قصه) بی مزه من ما را یاری کردند.
طرح سه بعدی تالار ریون ـــــــ نظر یادتون نره