بعد از مدتها سر زدم به سایت جادوگران...اینجارو دیدم...بنا به گفته ی دوستان اسلیترینی عزیزم در اخرین جلسه ی حضوری گفتن مکان باحالی برا پست زدنه
ما هم اینجا میزنیم ...راستش هرتاپیکی رو دیدم حالم بد شد...اینجا حداقل چیزی که داره مسخره بازیه توش مسخره بازی میکنن...بقیه تاپیکا مثلا جدیه توش چرت میگن
---------------------------------------------------------------
رول:
یک قامت سیاه توی حموم ظاهر میشه...
همه:
کینگزلی در حالی که لنگ انداخته رو خودش میاد جلو داد میزنه...
خشـــــــــــــــــــــــــک....مشت و مال....
دلاکیــــــــــــــــــــــــــــــه
کرام ازون زیر در میاد میگه:آآآآ!!...وزیر اسبق!...چی شده ین طرفا؟
کینگزلی:بابا خرج زن و بچمو دارم در میارم!منو از وزارت انداختین...زن و بچم رو گازن
...پول ندارم
...اومدم اینجا کار کنم...
(حاجی ظاهر میشه)
حاجی:
به نام آسلام دستگیر!
تو مجوز داری؟...تو دیدت نسبت به این دخترا چجوریه؟...تو مالیات دادی؟...پس بیت المال چی؟
کینگزلی:حاجی من زن دارم....بچه دارم همه این دخترا مثل بچهای خودمن نگا کن...(دستشو میکنه تو آب یه پا میگیره بلند میکنه رو هوا سر و ته نگر میداره)... :bigkiss: ...
دیدی حاجی؟...عین بچهای خودم بوسش کردم...
عمو...عمو جون...عمو زابینی بریتنی جان...بیا یه بوس بده به عمو...
زابینی:
...میشه مشت و مالمم بدین؟
حاجی:
مالیات چی میشه؟
کینگزلی:حاجی من زن و بچه دارم ...پول ندارم اجاره خونه مو ندادم....ولی بخوای یه مشت و مالت میدم
حاجی:نه نمیخوام
...ولی ازین جا هرچی دراوردی خمسشو میدی به من...زکاتشم میریزی به حسابم که بریزم تو بیت المال...من رفتم(غیب میشود!!!)
کینگزلی:عموییی...عمو جون زابینی...بیا عزیزم مشت و مالت بدم
....بیا جلو اول من عادت دارم به صورت ماساژ بدم :bigkiss: :bigkiss:
گیلدروی:طلسم ضد بارداری رو اجرا کردی؟(آسلامیوس...نکته:طلسم آسلامیوس روی هر جمله ایجاد شود زیر 18 سال قادر به خواندن آن نخواهند بود)
کینگزلی:حرف نزن بابا اون صابونو بده من...
زابینی:چه کله ی اسموته قشنگی داری کینگ جونم...دارم از بی قراری میمیرم...من میشم لیلی تو هم مثال مجنون
کینگزلی:عزیزم تو چقدر نرمی...
(صحنه اسلو موشن میشه...کینگزلی و زابینی دارن به هم نزدیک میشن)
!!!!!!!!!بیگ بنگ!!!!!!!!
موسسه قرن 21...حق هرگونه کپی رایت و سانسور این مجموعه محفوظ است.(الو الو ناظر)
زن کینگزلی ظاهر میشه با ماهیتابه
زنش:
مرتیکه عوضی تو دنبال کاری؟....داری با دختر مردم چیکار میکنی؟
...تو به فکر زن و بچتی؟....به فکر من نیستی به فکر این بچه که تو شیکممه باش...رو که نیست سنگ پا قزوینه
منکرات قزوین:شیفففف... شنیده شد تمام....شیففففففف
گیلدروی:واااااا مصیبتا...خواهر مگه نمیدونی هرکی تو این حموم بگه سنگ پا قزوین منکرات میریزه توو؟
بنگ دیش دنگ
منکرات:سید سید...حاجی حاجی...مرکز فساد شناخته شد...سوژه سوژه
کینگزلی:گیلدی بیا یه طلسم رو همشون اجرا کنیم!...هرچی نباشه 2 ساله تو این سایت داریم طلسم میکنیما!...گاراگاه هم بودیم!
گیلدی:باشه بابا...بذار این خانومو از اینجا در بیارم...ول نمیکنه که...
....طلسم بی حسی زدم
کینگزلی:باشه...با هم...طلسم تبدیل به قاب عکس...
یک دو سه
حوریوس...قاب عکسیوس!
(همه ی منکرات با یک من ریش تبدیل به زنای با مایو دو تیکه میشن قاب عکس میشن میخوره تو دیوار...)
جو رومانتیک میشه
کینگزلی:...همسرم...من تحت طلسم فرمان زابینی بودم...
------->این بود!!!
زن کینگزلی:ای زنیکه...مگه دستم بت نرسه...(با ماهیتابه میذاره دنبال زابینی...)
کینگزلی دوباره دستشو میکنه تو آب...ایندفه مچ پای کالینو میگیره...
کینگ:اااااااااه....بابا تو که پسری...از بس سفید مفید بودی تشخیص ندادم...بورو تو آب...شترخ
بهتره من به کارم ادامه بدم....
خشــــــــــــــــــــــــک
یوزر آیدی شماره ی 57.
یکی از اعضای فوت شده،سوخته و خاکستر شده ی جادوگران.