همه ي اعضاي تالار گريفيندور در خواب به سر ميبردند ... صداي خروپف هدويگ تا در سالن به گوش ميرسيد!!!
البته در خوابگاه دختران به وسيله ي طلسم سكوت پوشيده شده بود در نتيجه همه ي آنها در خوابي آرام به سر ميبردند .
ولي در خوابگاه پسران همه به صورتي عجيب خوابيده بودن...لوييس لنگه جوراب رو كرده بود توي گوشش...
استر چهار تا متكا گذاشته بود دورش و رفته بود داخل متكاها ...
بقيه هم از وسايل متعددي استفاده كرده بودن تا از صداي خر و پف هدويگ در امان بمونن...
_خروووووووووپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــف!!!!
جالب اين بود كه هدويگ با هر دم و بازدم پراش از هم باز ميشد
عقربه ي ساعت تالار بر روي ساعت 9 ايستاد .... ولي هنوز هيچ كس در تالار بيدار نشده بود ...
علت اين همه خوش خوابي و خواب زياد تعطيل بودن آن روز بود ...
كوييرل وارد تالار عمومي گريفيندور شد ... نگاهي به اطراف خودش انداخت و با خودش گفت:
زياد به اينا خوش گذشته ... استر.....
اســـــــــــــــــــــــــــتر!!!!_بومـــــــــــــــــــــــم!!!
استر در حالي كه چشماش بسته بود بدون اينكه از پله هاي خوابگاه پايين بياد از همون بالا پريد پايين!!!
_امر بفرماييد!!!؟؟؟
_چرا همه تا الان خوابن؟؟؟
استر به زحمت چشماشو باز كرد و خميازه اي كشيد و گفت:
چرا خواب نباشن خبري نيست كه!!!
كوييرل يك سطل آب ظاهر كرد و ....
*10 دقيقه بعد*
_اهم اهم ... بايد بگم كه اين ترم هاگوارتز به غير از مسابقات كوييديچ مسابقات ورزشي ديگري هم برپا ميكند ...
رومسا:ميشه بگين چه مسابقاتي؟؟؟
_خب بايد بگم مثل وزنه برداري ... پرتاب ديسك با چوب دستي و غيره...
لوييس:ببخشيد ما هم ميتونيم شركت كنيم؟؟؟
كوييرل قرمز شد و فريادي بلند كشيد .... همه از ترسشون رفتند پشت صندلي ها قايم شدن ...ولي هدويگ كه توي باغ نبود در اثر فرياد كوييرل همه پراش ريخت
*5 دقيقه بعد*
ملت بالاي سر كوييرل وايسادن و رومسا و مري دارن با دو تا قاشق آب قند به هم ميزنن....
كوييرل به هوش مياد و ميگه:
من كجام؟؟؟هان؟؟؟ چي شده؟؟؟
استر شروع ميكنه به توضيح دادن از اول قضيه!!!
نويسنده:(نميخواد توضيح بدي بابا شصت ساعت طول ميكشه حوصلم نداريم ... كوييرل خودش يادش اومد)
_خب براي اين منظور و براي اينكه گروه گريفيندور از بقيه گروه ها عقب نمونه اين سالن ورزشي رو در اختيار شما قرار ميدهيم!!!
او با دستش به قسمتي از تالار اشاره كرد...پرده هاي قرمز تالار كنار رفت و نوري نمايان شد....همه به داخل سالن ورزشي حركت كردن....
هدويگ با سرعت به سمت ميله ي ورزشي وزنه برداري حركت كرد و با نوكش آن رو بلند كرد و شروع كرد به زدن....
هدويگ:
ملت:
_هدويگ اون كه بهش وزنه نيست....
هدويگ ميله رو ميندازه و تازه متوجه قضيه ميشه ....
كوييرل از بين جمعيت بيرون مياد و ميگه:
متاسفانه مشكلي وجود داره اونم اينه كه نصفي از وسايل اينجا روبوده شده....بايد همشون رو برگردونيم به سر جاش...
هدويگ كلاه كاراگاهيش رو ميزاره سر جاش ...رومسا ذره بينشو درمياره و آماده ميشه!!!!
_ضمنا بايد تا هفته ي ديگه تمرينات خودتون رو كامل كنيد !!!
================================
همون طور كه ميبينيد تاپيك جديد تالار با اين عنوان زده شد...نكته اي بگم كه قبلا در مسنجر به چند تا از دوستان گفتم...فعاليت در تالار و انجمن ها فقط به اعضاي تالار و انجمن ها بستگي دارد ...
اميدوارم كه سوژه رو متوجه شده باشيد...
نيمي از وسايل باشگاه و مجموعه گم شده و بچه ها در پي پيدا كردن اون هستند ... البته بعد از پيدا كردن وسايل اتفاقات عجيب ديگري برايشان خواهد افتاد...البته اميدواريم كه به مسابقات برسن....