دوستی یا دشمنی : در تالار اسلدرین هیچ کس دیده نمی شد جز پسری با مو های بور و صورتی رنگ پریده.دراکو مالفوی روی صندلی حکاکی شده ی سالن عمومی اسلدرین چمباتمه زده بود و فکر می کرد.یعنی چی کار باید می کرد کدام راه را انتخاب می کرد اگه به ولدمورت خیانت می کرد پدر و مادرش کشته می ...
اون با من : هری سیر تا پیاز موضوع را به ران وهرماینی گفت.-من که فکر می کنم کاسه ای زیر نیم کاسه است مالفوی و عذر خواهی بعیده.-منم همین فکرو می کنم.هری مواظب باش.-مالفوی طور دیگه ای شده بود مثل همیشه نبود با کسی دعوا کرده بود اون نامه ی مشکوک چی؟-به نظر من هری اون نامه هم از طرف خود...
شانس بزرگ : هری و ران و هرماینی بعد ها تونستن نویل و لونا را راضی کنن که جلسه های الف. دال را یک هفته عقب بندازن و قرار شد همه سعی کنن اطلاعاتی در باره ی اشیای قیمتی گروه ها جمع کنن .هری و ران چند روزی بود که برای هرماینی از دفتر اسلاگهورن مواد معجون ها رو ...
: حمله ی ران هری پایین پلکان مرمری منتظر ران و هرماینی بود اونها رفته بودن نویل و لونا رو پیدا کنه ولی دست خالی برگشتن وقتی جینی رسید از دیدن این منظره خندش گرفت و با چشم غره ی ران مواجه شد.-ران مواظب حرکت چشمات باش منم از دیدن این صحنه خندم گرفت تو اجازه نداری روی جینی بخندی.ص...
پایان هاگوارتز : ساعت ده و نیم شب بود هری ران و هرماینی کنار شومینه ی پناهگاه روی صندلی های راحتی لم داده بودن.-هری به نظر من تو باید جریان هرکراکس رو به محفلی ها بگی شاید اونا بتونن کمکمون کنن.-چرند نگو هرماینی هری نمی تونه چنین کاری کنه اونا باور نمی کنن.-چرا می تونه ...
: شروع همه چیزاز کوچه ی دیاگونهری پاتر یا به قول بعضی ها پسر منتخب روی تخت خواب زهوار در رفتش دراز کشیده بود و مطمئن نبود که از آمدن خانواده ی ویزلی خوشحاله. هری می دانست که آنها می آیند تا اون را با خودشون ببرن و هری خیال نمی کرد که بر هم زدن تنهاییش براش مفید باشه ولی باز هم از ...
pensy
۱۵:۱۴ پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 510
حقیقت یا رویاسخت تریم مرحله ی متقائد کردن پروفسور مک گاناگل در اون جایی بود که بهش ثابت کنی که خوابی که بچه ها دیده بودن بی معنی نبود. مک گاناگل که همیشه به چیزهایی که با چشم خودش ندیده بود باور نداشت نمی خواست بپذیره که ولدمورت تونسته بفهمه که اونها جانور نما شدن.- ببینین بچه ...
pensy
۲۲:۳۴ جمعه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 1204
وقتی هری چشماشو باز کرد خودشو در فضایی باز پیدا کرد یه زن میانسال جلو پاهاش نشسته بود و یه بطری را روی زخم روی پاش خالی می کرد ، پروفسور مک گاناگل سر هری را روی پاش گذاشته بود و منتظر بود تا هری به هوش بیاد هری سرشو چرخوند هرماینی جینی رو بغل کرده بود و سعی می کرد جلوی حق حق گریش...
شکست یا پیروزی:هری وقتی به خودش اومد جلوی دخمه ی اسنیپ ایستاده بود و نمی دونست چی کار باید بکنه نگاهی به هرماینی کرد و دید که منتظر ایستاده .-هرماینی من یادم نمیاد چی کار باید بکنم.هرماینی نگاه مادرانه ای به هری انداخت سرش را تکان داد و در دخمه را باز کرد جلو رفت و روی دیوار ها ر...
حمله:گروه هری پاتر تبدیل به یک گروه 5 نفره شده بود 5 نفر که حاضر بودن هر کاری برای نابودی ولدمورت بکنن.نزدیک به یک هفته بود که این 5 نفر زبان زد همه شده بودند در میان همه پیچیده بود که دراکو مالفوی به هری پاتر پیوسته و این اصلا مایع خوشنودی ولدمورت نشده بود او اسنیپ را برای تنها گ...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.