عله دوم
۱۶:۵۹ جمعه ۲۱ مهر ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 334
او یک مرگخوار بود- فصل اولیک هفته ای از قتل زنجیره ای یکی از خانه های لیتل هانگتون می گذشت. قتلی که تمام اعضای آن خانواده در آن به قتل رسیدند و جسد آنها به طرز وحشتناکی تکه تکه شده کف آشپزخانه افتاده بود. بعد از آن قتل اندک اهالی ساکن در لیتل هانگتون هم به جای دیگری نقل مکان کردن...
darks prince
۲۰:۲۰ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 349
فصل پنجم:قدرت جديد فرشيد با ترس نگاهي به پشت سرش انداخت و تمام وجودش از ترس يخ زد. كسي كه جلوي او ايستاده يك اسكلت بود كه زره اي نقره اي تنش بود شمشيري از جنس طلا به دست داشت و چند سانتي متر بالاتر از زمين در هوا معلق بود. اسكلت آرام حركت ميكرد و به سمت آن ها ميامد بعد با صداي بلند...
darks prince
۲۰:۱۷ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 312
چون دیگه وقت ندارم داستان رو ویرایش کنم اصل داستان رو براتون میفرستم پس اگه غلط املایی دیدید به بزرگی خودتون ببخشیدفصل چهارم:مقبره روزنامه ي صداي حقيقت: دستيار اول وزير ديوانه ي آدم كش امروز خبرنگار ما پرده از حقيقتي برداشت كه نشان ميداد افراد لرد سياه تا وزارت خانه نيز پيشر...
هري پاتر و جدال مرگبار فصل سوم < جادوي ابداعي>سكوت فضاي اتاق را دربرگرفته بود و هری و جینی به هم زل زده بودند.هری برای اولین بار از دست جینی عصبانی شده بود. جینی نمی توانست اینقدر بی رحم باشد. از طبقه ی پائین صداهایی بلند شد که به صدای خانم ویزلی شباهت داشت، هرمیون در اتاق ...
moein_malfoy
۳:۴۹ جمعه ۱۴ مهر ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 410
خاطرات یک مرگخوارفصل دوم قسمت دوم نارسیسا روی تخت به روی شکم خوابیده بود لباس خوابی سفید رنگ به تن داشت در حال مطالعه کتاب داستانی بود دست خود را تر کرد صفحه بعد را مطالعه کرد صدای رعد وبرث شدیدی امد باعث شد نارسیسا از جا بپرد با نگرانی به دور و برش خیره شد وقتی دید خبری نیست د...
هری پاتر و نبرد نهایی فصل اول:رسیدگی به حساب ها شب بود.مه غلیظی سرتاسر شهر را در برگرفته و چهره ی شهر را پنهان می نمود.ترس و وحشتی عظیم در خیابان های شهر پرسه می زد.نسیم تندی می وزید.صدای ناله ی غمگسار پرندگان به گوش می رسید.سیاهی بر همه جا حکم فرمان بود.درختان به وسیله ی باد به ح...
فرشاد
۲۱:۴۷ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۸۵
| دفعات بازدید: 407
هري پاتر و جدال مرگ خواران فصل 2:(خودم مي تونم خيلي خيلي بد نوشتم پس خودتان منو ببخشيد.)چشمانش را باز كرد كمي تاري ديد دوباره پلك زد صورتي را بالاي سرش ديد لوپين را ديد! كمي اطرافش را نگاه كرد و ديد كه در بيمارستان است . لوپين گفت : اوه هري خوشحالم كه به هوش اومدي. حالت خوبه ؟هري : ب...
نامه های هری پاتری ( نیو ورژن )------------------------------------------------------------دخترکی زیبا با موهایی حنایی رنگ روی میز مقابل پنجره نشسته و گونه اش را به شیشه چسبانده است. 11 سال بیشتر ندارد و چشمان آب رنگش و لبهای برجسته و چهره خوش ترکیبش نشان از غمی بزرگ دارد که در دل مخفی کرده است. همین دیروز ...
فصل دوم:تولد فراموش نشدنیبعد از شام هری فرصت بیشتری برای فکردن به اتفاقاتی که در طول بعدازظهر رخ داده بود داشت.روی تختش دراز کشیده بود وسعی می کرد اتفاقات روزش را هضم کند:رسیدن دابی به عنوان یک عضو جدید محفل از طرف او.اگراو را نپذیرند؟- اون خونه منه ومن میتونم یه جن خونگی توش د...
هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.