سلام بر چوپان چوپانان!
شما با ما راحت باشید! بانو نمیخواد! میتونید ما را اما یا ونیت صدا کنید!
راستش با سلطان ونیت خیلی راحت ترم!
گابریل کجایی عزیز؟ اسم حقیقی ام رو پیدا کردم!
سلطان ونیت!نقل قول:
آیا شما یقه ملت محفلی رو نمیگیرین؟ آیا شما خودتون زندانیارو ول نکر... چیز... رها نکردین که عمدا هرج و مرج پیش بیاد و از آب و غذا و جای مجانی دادن به زندانیا خلاص شین؟ آیا بله؟ آیا چگونه؟
ایا دوست نداری دام خفنی داشته باشی؟ یه چند تا زندانی رو میدیم به شما کباب کن برای گوسفندا و بقیه !
زندانی زیاده اصلا! چند تا زندانی بدیم کمک چوپونی شما باشن؟
همچنین دوست داریم مقاومت کنید واقعا! تازه اسلحه هم میفروشیم بهتون که مقاومت کنید! دیگه پول وزارت و زندان رو یه جوری در میاریم!
در مورد زندانی ها هم نگران نباشید! چند تا هیولا داریم که آزاد میکنیم در زندان! اولا که زندانی های ضعیف رو خورده و از جمعیت زندان کم شده و بحران جمعیت رو کنترل میکنیم!
دوما زندانی های قوی هیولا رو شکار کرده و با گوشتش در آشپزخونه زندان مسابقه آشپزی برگزار میکنن! هیولا هم که همه میدونن! همش گووووشته!
نقل قول:
یا میشه توی این شغلاتون یهجایی هم برای یه چوپون داشته باشین؟
آیا شما که میخواین تاریکی رو بگسترانید روز رو تعطیل و منحل اعلام نمیکنید؟ آیا با منجنیق میفتید به جون خورشید که روز بره به کوه؟ آیا شما با محفلیا پدر کشتگی دارید؟ آیا محفلیا با شما پدر کشتگی دارن؟ آیا پرتقال دوست دارین؟ آیا پسته در وزارت شما جایگاهی خواهد داشت؟ آیا...
دوست داریم سوالاتتون زیاده! جواب میدیم!
چرا نمیشه! پشت وزارت یه زمین هست هیچ کس استفاده نمیکنه...میدیم گوسفندا صفا کنن! برای کرایه هم ما ازتون پشم گوسفند میگیریم! پولیور ویزلی دوز درست میکنیم و میفروشیم به نفع وزارت!
اصلا دو سر سوده!
چون خورشید پشتش به ماست روز هم خوبه! در ضمن تاریکی باید در درون تو باشد! در زیر ملافه ایی باشد که به سر میکشی! بعله!
ما کلا با چیزهای گوگولی و سافت و صولتی و خوجمل مشکل داریم. از شکلات و شیرینی این ها هم بدمون میاد.پرتقال که نگو....ازش متنفریم!
حالا محفلی که اینا رو دوست نداره خیلی هم خوبه واقعا! دوستش هم داریم!
اخرین سوالتون خیلی عمیق بود!......در واقع ما در وزارت پسته جای خواهیم داشت!
این جمله رو چند بار بخون چون من در مورد پسته صحبت میکنم....