یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، لرد ولدمورت نشسته بود. لرد ولدمورت شروع کرده بود به سخنوری و از هر دری سخن گفتن. از دهقان جادوگر گرفته تا حسنک فشفشه ... از بیدل نقال تا سه برادر و یادگاران مرگ، داستان ها میخواند و خطابه ها میکرد (
) و مرگخواران هم مویه میکردند و موی میکندند و خاک بر سر میفشانند و فغان در میدادند.
خلاصه، لرد ولدمورت گفت و گفت تا بدانجا رسید که: "امشب شام نداریم" و مرگخواران هم شورش کردند (
) که البته با یک حرکت چوبدستی لرد شورش در نطفه خفه شد.
در همین گیر و دار ناگهان سیبل تریلانی به میان مرگخواران شیرجه زد و فریاد در داد که: اورکا! اورکا!
بعد از تحقیق و تفحص از سیبل، کاشف بعمل آمد که او سال ها قبل پیش بینی کرده بوده است که در عمارت اربابی مالفوی یک نقشه گنج پنهان شده و حالا بالاخره بعد از سال ها توانسته آن را به کمک رمل و اسطرلاب هایش بیابد.
بعد از صحبت در این مورد، بین مرگخواران رای گیری انجام شد و همه با اینکه به این جزیره دورافتاده داخل نقشه بروند و گنج را بیابند مخالفت کردند اما لرد ولدمورت موافقت کرد و همه رای ها را وتو کرد و همانطور که خودتان بهتر میدانید مرگخواران بار سفر بستند و سوار کشتی شدند تا بدان جزیره بروند. رفتند و رفتند تا بدانجا رسیدند ...
اول از همه آنتونین از کشتی پیاده شد و جو گرفت و گفت:
_ همه همینجا بمونید من میرم دو سوته یه حرکت میزنم جزیره رو میگردم و میام!
آنتونین که مانند بقیه مرگخواران جانور نما بود تغییر شکل داد و بشکل خفاش درآمد و رفت
یـــــــک ربع گـــــذشت ...
آنتونین که الان بشکل خفاش بود، ناگهان از بین درختان جزیره درآمد و با چشمان از حدقه بیرون آمده چنان بال میزد و بسمت کشتی مرگخواران می آمد که گویی گوی زرین(مرغ مگس خوار) است.
مرگخواران از این حرکت او کاملا متعجب شده بودند که بلافاصله علتش را فهمیدند. یک هیپوگریف گنده به دنبال آنتونین بود و قصد جانش را کرده بود. آنتونین نزدیک کشتی شد و همانطور که همچنان بال بال میزد گفت:
_ کمــــک! ملت کمک! مسلمون کمک!
اینجاست که لرد ولدمورت یا یکی از مرگخواران تغییر شکل میدهد و ناجی جان آنتونین میشود ...
------
توضیح اینکه، حتما باید اجازه بدید هر شخص خودش بیاد و جانوری که به آن تبدیل میشه را انتخاب کنه. پس اگه پست زدید بدونید که در قالب یه جانورنما فقط اجازه دارید یه جانور یا حیوان برای خودتون انتخاب کنید نه بقیه اعضا. اگه عضوی خلاف این کارو کرد اون عضو مقابل میتونه اون قسمت پستو نادیده بگیره و خودش برای خودش یه جانور انتخاب کنه. داستان هم که مشخصه و درباره ماجراهای خطرناکیه که مرگخواران یا سایر اعضای سایت با اونا مواجه میشن و در این موقعیت ها مجبورن به یک جانور تغییر شکل بدن و مبارزه کنند یا فرار کنند و یا اصلا در موقعیت خطرناک قرار ندارند و بمنظور و هدف دیگه ای و ایجاد موقعیت طنز این کارو انجام میدن.
ویرایش ناظر:
قوانین تاپیک عوض شد....برای اطلاع از قوانین جدید به پست شماره 3 لرد ولدمورت مراجعه کنید.