هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۴:۴۵ سه شنبه ۴ مهر ۱۳۸۵

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از خونمون
گروه:
مـاگـل
پیام: 256
آفلاین
رزی میاد توی تالار. چراغ خاموشه و همه جا ساکت! البته بایدم باشه، چرا که بای نت جز حرکاتیه که خیلی کاربرد داره! رزی چراغ رو روشن میکنه! و با روشن کردن چراغ چشمانش به حالت تلسکوپ میزنه بیرون، چرا که با صحنه ای بس پیش بینی نشده روبه رو(روبرو؟! من تو املا همیشه با این کلمه مشکل داشتم!)میشه.
همه اعضای ریون روی مبل نشستن و ایستادن(تریپ عکسهای فوتبالیستها) و به حالت دو نقطه دی زل زدن به صورت اون!
رزی: بله! خوش اومدین دوستان، ولی یه نکته اینجا به وجود میاد !مگه نمیدونین که این چند وقته مشغله زیاده و شما نباید اینقدر ایمجا بیاین؟من هستم، هیچ جای نگرانی نیست.
ملت با حالت همون شکلک جهانی(دو نقطه دی) : عمرا!تو گول خوردی.ما همیشه هستیم.
رزی:از من به شما گفتن،بعدا نگین که نگفتم. من خیرو صلاح شما رو میخوام.میخوام که رستگار بشیم!
و چون دید هیچ دیالوگی از طرف کسی گفته نشد شونه هاشو بالا انداخت و گفت: به من هیچ ربطی نداره!باشد که رستگار نشید.
و ناگهان نجوایی از دور،از پشت کوههای آلپ ، که غمی در خود نهفته داشت(البته در اون جمع فقط رزی همچین برداشتی کرد) به گوش رسید: هی رزی!
-بله! و برمیگرده میبینه صدای جمعیته که یه لبخند شیطانی روی لباشونه!
-زودباش!حالا وقتشه.
-چی وقتشه؟چی کار کنم؟
....
_____________
نمیدونم !فکر کنم پست خیلی ضایعی از آب دراومد!ببخشید.


همه چیز همینه...
Only Raven


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۱۹:۴۹ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵

فینیاس نایجلوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۱ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۹ جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲
از توي تابلو
گروه:
مـاگـل
پیام: 117
آفلاین
ققينا ، ققيوسه ، لدويگ ، آندراك ، ادويل ، فلوجر ، وينچر ، سرژيه و جانالك بچه هاي بوق زاده ي ريون پاي تي وي نشستن تا فيني جون براشون برنامه كودك پخش كنه .
**ريون تي وي تقديم مي كند **
بنگ بونگ ببنگ ببونگ بينگ ... ( موسيقي آغاز برنامه )
دوربين مثل هميشه روي فيني متوقف مي شه .
فيني به بينندگان :
بچه هاي ريون :
پدر و مادرهاي بوقيشون :
فيني : سلام به كوچولوهاي ماماني خوشگل . فسقلي هاي گلم الان ديره ديگه بهتره بريد بيگيريد بخوابيد . چون امشب برنامه كودك نداريم كه خواب شما كوچولو ها بهم نخوره . قربونتون برم .
بچه ها :
پدر و مادراشون :
فيني : اهم اهم ... امشب يه فيلم بيناموسي خعلي باحال قراره پخش كنيم . بهتره بريد بچه هاتون رو بخوابونيد . چون بد آموزي داره البته اگه نمي خوايد بچه هاتون در آينده مثل خودتون بشن .
بروبكس ريون با يه جهش خودشونو مي رسونن به تي وي و بچه هاشونو با مشت و لگد مي برن تو تختشون و به اين حالت بر مي گردن جلوي تي وي .
فيني : خعلي خب حالا كه همتون نشستيد پاي تي وي بهتره ديگه معطل نكنيم و فيلمو پخش كنيم . فقط قبلش يه چند تا پيام جادوگري ببينيد .
زير نويس تي وي : پيام هاي جادوگري : 30 دقيقه !
بروبكس :
****
30 دقيقه ي بعد : پايان پيام ها .
بيننده ها :
فيني : فيلم آماده ي پخشه . انشاالله كه راضي مي شيد .
****
تيتراژ فيلم :
بازيگران : ادي ماكاي ، مك بون پشمالو ، ققي ، آوريل
كارگردان : پروفسور بينز
خعلي اكشن چند تا تصوير از اين بازيگرا پشت سر هم رد مي شه .
پخش فيلم :
-------------------------------------------
-------------------------------------------
-------------------------------------------
-------------------------------------------
تيتراژ پاياني : اين فيلم به علت بيناموسي بودن سانسور شده است .
****
فيني : اميدوارم از اين فيلم لذت برده باشيد !
ملت خعلي خفن خشن مي شن و مشتاشون رو مي كوبونن توي تي وي هاشون و خعلي جلب همه ي مشتا مي خوره تو صورت فيني .
فيني :
****
حالا ملت مجبورن يه تي ويه جديد برا خودشون بخرن گرچه با اين برنامه هاي فيني نخرن خعلي بهتره !

====================================


Only Raven!


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۸:۴۸ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۸۵

سرافینا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۲ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۱۵ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۱
از :اییییش!!:sulk:
گروه:
مـاگـل
پیام: 220
آفلاین
توجه!توجه!

تصویر کوچک شده


دریزه رویت شد!
این عکس هنگامی گرفته شد که بنده....
اهم!بذارین داستانو از اول بگم!
من روز پیش داشتم توی جنگل و دشت ودامن برای خودم قدم میزدم،یعنی داشتم دنبال گربه ی عزیزم میشولک(!)می گشتم که یه دوهفته ای می شد گم و گور شده بود که به یک دشت زیبایی رسیدم که گولی گولی توش گل های ارغوانی در اومده بود ولی!..ولی!یه جاهاییش سوزیده و جزیده بود و جزغاله شده ،بوی سوختگی از هر طرف به مشام می رسید!بنده طبق همیشه حس کنجکاویم (=فضولی!)تحریک شد و رد رو دنبال کردم همراه با خواهرانم...اِه..نه خواهران کجا بودن!بله بدون خواهرانم که رسیدم به یه جایی که بندر بود و چشمتون روز بد نبینه!یه سری موجود نیمه آدم نیمه ماهی داشتن خونه و قایق خراب می کردن و اون طرف رو نگاه کردم و دیدم که....بله!جا تره و بچه نیست!اِ نه بچه کجا بود اصلا ..آهین فهمیدم منظور بچه ی آوی و ادیه!
بله دیدم که این دریزه ی شیطون بلا،همچی پریده بغل یه دیمن هانتر و بدبخت دیمن هانتر مذکور هی بنفش و بنفش تر می شه و زبونش از حلقومش اومده بیرون! منم فرصت رو مناسب یافته و دوربین کالین رو در یک حرکت انتحاری قاپ زدم و کلیک!این عکس رو گرفتم!
بعد دو زوج جوان که به این شکل در اومده بودن بنده را خفت فرمودن!یعنی اون دیمن هانتره به ناگاهاش دستور داد بنده رو خفت کردن!منم با نیش تا بناگوش باز پریدم بغل دریزه و گفتم:
-وا سلام دریزه جوووون!چطور من فکر می کردم تو الآن بیمارستانی!
دریزه:اهم...چیزه..خب بودم مرخص شدم دیگه!اون جا که چتر ننداخته بودم!
من:آهان!حتما ایشون هم پرستارته!
دیمن هانتره:نه!پرستار عمته!ریخت به این خفنی رو نمی بینی مگه؟به من می گه پرستار!
دریزه:تو یه دقیقه خفه!
من:حالا خوب نیست اول زندگی اینقده خشانت به خرج بدی ها!
دریزه:فلور کجایی من این چکشتو لازم دارم یه لحظه!
فلور با یک حرکت چیپوش!ظاهر می شه:
-خدمات چکش فلور در خدمت شماست!لطفا بعد از هر بار استفاده صد گالیون به حساب نوشته شده روی چکش واریز فرمایید و گرنه هر گونه کپی بدون ذکر نام فلور مجاز نمی باشد و پیگرد قانونی دارد!از چکش خود لذت ببرید!
و فیش ناپدید می شه!
ملت:
دیمن هانتره:حالا این همه افه اومد چکششم با خودش ورداشت برد!می خوای به آرتی(=آرتاس)بگم یه دقیقه چکششو بهم قرض بده؟ما اینقده با هم دوستیم!
دریزه:وای هانی!(مخفف هانتر!)
دیمن هانتر:جووون هانی!
:bigkiss:
منم دیدم این زوج خوشبخت خیلی خوشبختن!گفتم بهتره دیگه مزاحمشون نشم!این عکسم اینجا گذاشتم که همه بدونن حال دریزه خوبه!(در واقع زیادی خوبه!!)
فقط نمی دونم این دریزه ی جلب تو این زمونه دیمن هانتر از کجا گیر اوورده بود!باید بهش بگم یه بلادمیج هم برای من جور کنه!


----------------------------------
برای اونایی که سردرنیاوردین!به من چه! برین وارکرفت3بازی کنین بفهمین جریان چیه!



Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۱:۱۸ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۵

فینیاس نایجلوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۱ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۹ جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲
از توي تابلو
گروه:
مـاگـل
پیام: 117
آفلاین
ريون تي وي
مجري روي صندليش چي كار مي كنه؟ جا به جا مي شه ومي گه : سلام مي كنم خدمت همه ي بيننده هاي بوووق . همون طور كه مي بينيد من چي كار كردم؟ بازم اومدم ريون تي وي .
ملت پاي گيرنده هاشون چي كار كردن؟ گفتن : باز اين فين فيني در اومد .
فيني : تو اين برنامه چي كار كردم ؟ يه مهمون ويژه دعوت كردم. مطمئنم همتون مي خوايد ببينيدش اونوقت شما چي كار مي كنيد ؟ الان همتون از هيجان ... ديگه وارد جزئيات نمي شم .
دوربين چي كار مي كنه ؟ عقب تر مي ره . اونوقت بينز چي كار مي كنه؟ توي كادر قرار مي گيره .
فيني : من سلام مي كنم . شما چي كار مي كنيد ؟ خودتون رو معرفي مي كنيد .
بينز : بعله . ملت ريون از بيننده هاي پرو پا قرص برنامه هاي من بودن و...
فيني با اشاره به بينز : ايشون چي كاره هستن؟ برنامه ساز بزرگ و قديمي ريون تي وي و البته استاد بنده هستن . ما چي كار مي كنيم؟بازگشتتون رو به ريون تي وي مي تبريكيم.
بينز : لطفاً وسط حرفم نپريد خودتون كه ...
فيني : من چي كار مي كنم ؟من مي دونم شما چي كار مي كنيد . شما چي كار مي كنيد؟خشن ميشيد .
بينز : خوبه كه مي دوني . بعله چي داشتم مي گفتم ؟ آهان خب من يه چند وقتي تي وي نبودم ولي الان برگشتم تا همه ي طرفداراي برنامه هام رو بخوشحالونم !
فيني : من چي كار كردم؟ من از وقتي برنامه هاي شما رو ديدم به برنامه سازي علاقه پيدا كردم. بيننده ها چي كار كردن ؟ برنامه هامو نيگاه نكردن .
بينز : شما چرا همش مي گيد چي كار مي كنم و مي كنيد و...
فيني : من چي كار مي كنم ؟ الان بهتون مي گم . شما چي كار مي كنيد ؟گوش مي كنيد . فلور چي كار كرد ؟ من رو خفه كرد . من چي كار كردم؟ بهم شوك وارد شد . بعدش چي كار كردم ؟ رفتم پيش دكتر . دكتر چي كار كرد ؟ گفت بهم شوك وارد شده اينجوري شدم . من چي كار كردم ؟ ...
بينز : باشه باب وللش فهميدم . بهتره شما بريد استراحت كنيد . ملت هم بيشتر راضي مي شن فكر كنم .
فيني : من چي كار مي كنم ؟ پيشنهادتونو قبول مي كنم . ملت چي كار مي كنن ؟ اينجوري مي كنن ...
بينز با كمك يكي دوتا از عوامل دهن فيني رو مي بندن و به زور از استديو دورش مي كنن .
====================================
با برداشتي از سريال فروشگاه
نكته : اين برنامه ي كودكان نبود .يه پخش زنده ي معمولي بود .


Only Raven!


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۲۳:۱۲ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۵

جان راونکلاو old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۳۲ پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۱:۲۲ دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۸۹
از مثلث برمودا
گروه:
مـاگـل
پیام: 181
آفلاین
بعد از مدتها دوباره رول زدن چه حالی میده ها...
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
در میان سیل انبوهی از اعضای ریون که دور جان حلقه زده بودند یکدفعه صدای لطیف یک دختر بلند شد.
_خب جان...حالا که دوباره که چه عرض کنم...برای بار دهم برگشتی میخوای چی کارا بکنی؟
جان نگاهی به صورت سراف کرد بعد لبخندی زد و با چشمانی براق به دور دست ها خیره شد.
_قصد دارم سریعا برم واسه خودم آستین بالا بزنم.
چند نفری با نفرت به یک دیگر نگاهی کردن و دوباره به جان چشم دوختند.
در همین حال که جان داشت تعریف میکرد یک دفعه یه نفر مثل تبلیغ زیر نویس وارد تالار شد.
مک بون:اوهوی سراف....آی کیو...زیر دیپلم...بی سواد...
نگاه های همه به طرف او برگشت .سرافینا از جمله افرادی بود که از شدت خشم به رنگ نیلی در آمده بود...
آوی:اوهو بوق....درست صحبت کن...میزنم چو رو نصف میکنم ها...
مک بون مشتی ناقص را بر صورت آوی رها کرد...آوریل چادرش در رفت و لباس قدیمیش بیرون زد.
ملت:
جان:
در اون وسط که معلوم نبود چی به چیه و کی به کیه یه نفر دیگه هم وارد تالار میشه(اما این بار مثل یه صفحه گل یخ(!!)چه ربطی داشت)
چشمان جان به اندازه ی توپ بیسبال میشه و قدمهای دختر را با نگاهی عمیق دنبال میکرد...برای مدتی مکان و زمان برایش نامفهوم شد...هیچ صدایی نمیشنید.تا اینکه بعد از مدتی با صدای چکی که مک بون به صورت سراف زده بود به خودش اومد.
جان:اهای بوق زاده ی بووق شده ی بوقی...با چه حقی دست رو خانما بلند میکنی؟اون هم رو سراف که نظام الملک ریونه...
_خفه شو باب...اصلا تو کی هستی؟آها یادم اومد...ملت بهت میگن جانی...جانی ریونکلاو...
آوریل به لونا نگاهی میکنه.
آوریل:اوه اوه...اگر به جان فحش ناموسی بدن بهتر از این چیزایی که این گفت...الان به ببین چی کارش میکنه...
لونا:مگه بدش میاد؟
آوریل:بدش میاد؟یه سری ادی بهش گفت جان ریون...هنوز حرفش تموم نشده بود که تو بقل عکس بابا بزرگش ادی رو پیدا کردیم...
لونا:نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بینز:تازه این که چیزی نیست...یه سری آنی بهش گفته بود جانی...زده بود خودش و باباش و تمام خانواده اش رو نصف کرده بود...بعد هر کدوم رو رو یه کوه گذشاته بود...بعد طلسمشون کرده بود که مثل شرک نصف شبا آدم بودن و روزا یه هیپوگریف.
لونا:نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سراف:تازه این که هیچی نیست....یادمه اون زمان که من نبودم جان با سدی دعواش میشه...میزنه روح سدی رو میکشه....روحی که مرده بود رو دوباره کشت...حالا سر چی؟سدی به یه دختره گفته بود ((تو))
لونا در جا غش میکنه.
ادی میپره جلوی جان که رنگ چشماش از سرخی به سیاه متمایل شده بود(همیشه میگن صورت من گفتم تنوع بشه). خودش رو میندازه تو دستای اون.
جان همچنان به صورت پشمالوی مک بون خیره بود.در اون حین...یه نفر دیگه هم وارد میشه(مگه من نگفتم همه بودن؟)
آوریل:سرژ...
جان ادی رو میندازه اون طرف و دوئل میان جان و مک بون سروع میشه...
...ادامه دارد...



Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۱:۵۲ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
مـاگـل
پیام: 742
آفلاین
ریون تی وی تقدیم میکند

مجری شبکه فینیاس وارد تصویر میشه و برنامه رو شروع میکنه
فینی : با عرض سلام برنامه ریون تی وی رو به کوری چشم خیلیا آغاز میکنم تا مشت محکمی به آستکبار تالار زده باشم در ابتدا اخبار ریون رو به سمع و نظر ( عجب ترکیب چرتیه ها ) شما میرسونم

ویروس بسیار خطرناکه بی ناموسی در تالار ریون پخش گردیده است که بسیاری از ملت ریون به آلوده شده اند ( تصاویر ملت ریون رو که به اعمال بیناموسی هستن نشون میده راجر در حال تنفس مصنوعی دادن به فلوره . آوریل در حال خوندن آهنگای بیناموسیه . الکسا مشغول هنرنماییه و چند پسر بیناموس ریون هم در حال دید زدن هستند فقط در گوشه ی تالار این آنیتاست که دست به سینه ناموسشو چسبیده و ول نمیکنه )

دانشمندان و محققان در پی تحقیقات بسیار گسترده ی خود توانستند عامل شیوع ویروس بیناموسی رو کشف کنند . آوریل لاوین خواننده ی ارزشی ریون در آزمایشگاه خود به ساخت این ویروس اقدام نموده که دلیل ساخت این ویروس هنوز اعلام نگردیده است ( تصاویر آوی رو نشون میده در آزمایشگاه که در حال ساخت ویروسه و دولا شده رو میز برای تحقیقات )

محققان توانستند بدترین فحشهای به کار برده شده در تالار ریون رو کشف و شناسایی کنن این فحش ها جوری هستند که حتی اگر به سیب زمینی و سنگ هم بدید اونا رو دچار یاس فلسفی میکنه لطفا گوش فرزندان کمتر از 16 سال خود را بیگیرید تا فحش ها رو اعلام کنم ببخشید روم به دیوار گلا به روتون فحش ها ایناس (( با ناموس )) (( برو گمشو )) (( ناظر ریون )) با عرض پوزش مجدد ( تصاویر هیچی رو نشون نمیده . نه میخواهید این فحشا رو نشون بدیم )

فینی : خوب در اینجا اخبار ریون به پایان میرسه و برنامه کودکان که شامل کارتونهای فلور دختری در مدرسه ( تیریپ حنا دختری در مزرعه ) و ادی و الکسی ( تیریپ تام و جری ) و بینز و اکتا ( تیریپ پت و مت ) و سراف صورتی ( تیریپ پلنگ صورتی ) دهکده ی ریونات ( تیریپ دهکده ی حیوانات ) پخش میشه برای آخر شب هم فیلم بی ناموسی رزیدنت آوریل که برای زیر 18 سال مناسب نیست پخش میشه
با تشکر به ادامه برنامه ها توجه کنین


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۲۰:۲۵ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵

پروفسور بینز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۶:۱۸ سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۴:۱۳ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱
از تالار عمومی ریون کلاو
گروه:
مـاگـل
پیام: 742
آفلاین
خوب میبینم به دوست من گیر میدید هان ؟ اینجوریه ؟
اینجا بد فرم رزروه تا یه پست بد فرم بزنم
خالی بستم باب
ولی رزروه ها


[b][color=0000FF]بينز نام


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۹:۲۶ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵

سرافینا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۲ سه شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۱:۱۵ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۱
از :اییییش!!:sulk:
گروه:
مـاگـل
پیام: 220
آفلاین
آقا من که اصلا دلم نمی خواد به شکل هالک بمونم!گفته باشم!برای همین پست الکسا رو ادامه می دم!
*****

پنی رو به سرافینا که همون هالکه:خب ببینم بیمار اینه؟شما یه پنیسیلین بخوری حله!از سبزی درمیای!
الکسا یه سقلمه میره تو پهلوی پنی:آخه هانی!پنیسیلین رو که نمی خورن، میزنن!
پنی: خیله خب همون!
یهو سقف تالار باز می شه و جان از آسمون میفته پایین!
جان:چی شده؟
ملت:
راجر:اِم م م..چیزه...هیچی نشده چیزی شده بچه ها؟
ملت:نه !!!!!!!
پنی:فقط باید یه پنیسیلین به این بیمار که سرافیناست بزنیم!
الکسا:تو نمی تونی دو دقیقه زبون به دهن بگیری؟
پنی:
جان یه نگاه به موجود سبز می کنه که مثل یه شامپانزه ی سبزه و داره انگشتشو می کنه تو دماغش بعدش انگشتشو درمیاره و شروع می کنه به لیس زدن!
جان:این...همون سرافیناست؟و جیغ بنفشی می کشه و همون جا غش می کنه!
پنی:آره دیگه.خب زودتر بریم به کارمون برسیم...
و یه موز درمیاره و میره جلو:بیا این موزه رو بخور ببین چه خوشمزه ست!بیا کوچولو بیا!
ودر همون موقع ملت دارن فکر می کنن چقدر این موجود کریه(!)کوچولوئه!
هالک یه نگاه بلاهت وار به موزه می کنه،با یکی از دستاش که تا زانوش می رسه سرشو می خارونه و دنبال پنی راه میفته!...


ویرایش شده توسط سرافینا در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۱۲ ۸:۱۲:۴۲


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۳:۳۶ شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵

فلور دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۱۴ یکشنبه ۷ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۴:۰۹ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸
از پاریس
گروه:
مـاگـل
پیام: 929
آفلاین
فلور همونطور كه صداي فينيانس رو مي شنوه اين جوري مي شه!:
و سريع از تو خوابگاه مي پره بيرون سر راهشم راجرو از رو تختش سرنگون مي كنه
فلور: صد دفعه گفتم به تو پاي قرارمون بمون عزيزم!
فسنيانس: ببين فلور من پاي قرارمون هستم ولي ... ولي اگه برنامه نسازم و كار نكنم توي تالار دق مي كنم
فلور: اين آخر منو مي كشهخ
راجر خواب آلود و سرنگون شده و موهاش تو هوا!:هاني هاي نازنين دعوا نكنين بيان خودم براتون قصه بگم
فلور:


ویرایش شده توسط فلور دلاكور در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۱۱ ۳:۴۷:۰۳

دلبستگي من به جادوگران و اعضاش بيشتر از اون چیزی که فکرشو میکنید


Re: تالار عمومی ریونکلاو (ایفای نقش)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۲ پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۵

فینیاس نایجلوس بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۱ چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۱۲:۲۹ جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲
از توي تابلو
گروه:
مـاگـل
پیام: 117
آفلاین
ملت همينطور داشتن جيغ و داد مي كردن .
پني : اينا كه همه در رفتن . برم سراغ راديو ببينم چه خبره ...
پني راديوشو روشن كرد :
راديو ريون
موجZ I H
گوينده : سلام بر همه ي ريوني هايي كه الان راديو هاشون رو روشن كردن تا اين برنامه رو گوش كنن . اسم من فينياسه . من به در خواست ( بيشتر تهديد ) يكي از بروبكس ريون يعني فلور فعلاً دست از برنامه سازي براي ريون تي وي برداشتم و اين بار به صداي ريون پيوستم . ان شاءا... كه فلور راضي بشه .
حالا بهتره يه آهنگ گوش كنيد با صداي خواننده ي بزرگ ريون ، آوريل !
صداي موسيقي از راديو پخش ميشه . و حالا صداي آوريله كه مي گه : خوشكلا بايد ... ( اين آهنگ هم ديگه خز شد )
شنوندگان : :banana:
دوباره صداي فيني از راديو طنين انداز ميشه : حالا كه سر حال اومديد مي تونيد به قصه هاي شبانه رو بشنويد با صداي گرم و دلنشين خودم !
و اما داستان امشب :
نصفه شب بود و همه ي بروبكس توي خوابگاهاشون خواب بودن به جز يه نفر ...
فيني به دور و برش نگاه كرد و ديد كه همه خوابن . با يه حركت تند و فرز و بي صدا از تختش پريد پايين و رفت به تالار عمومي . همه جا سكوت بود . فيني رفت كنار شومينه نشست و يه آه كشيد كه ... احساس كرد يه نفر پشت سرشه . فيني برگشت و بينز رو ديد و گفت : باب ترسونديم كه ...
بينز گفت : سلام . كجايي تو باب؟ بچه ها همه منتظرتن . مي دوني در باره ات به من چي گفتن ؟
فيني : نه ، چي گفتن ؟
بينز : خيلي دوستت دارن و مي خوان باهات دوست بشن . مي گن خيلي باحالي . برنامه هاتم مي گن خيلي باحاله .
فيني : خالي مي بندي ، اونا نزديك بود من رو بكشن !
بينز : من حقيقت رو مي گم .
فيني : ايول
فيني از جاش بلند شد و رفت طرف بينز و گفت : ببينم حالا چرا چشماتو بستي ؟
بينز هيچي نگفت . فيني داد زد : چرا چشماتو بستي ؟
يه دفعه بينز چشماشو باز كرد و گفت : من اينجا چي كار مي كنم . من تو خوابگاه بودم كه !!!
فيني : داشتي بهم مي گفتي بچه ها منو دوست دارن . خب بعدش چي شد ؟
بينز : تو رو دوست دارن ؟ شوخي مي كني حتما . من كي همچين حرفي زدم ؟ باب تو الان بايد دور و ورت رو بپايي كه خفت نكنن !
فيني : ببينم تو سابقه ي شبگردي داري ؟
بينز : آره چند بار . چطور مگه ؟
فيني : اي تو روحت ! يا همون اي تو خودت .
بينز يه خميازه كشيد و رفت خوابگاه . فيني دوباره كنار شومينه نشست و اين جوري شد :
-----
فيني توي استديو راديو : اين هم قصه ي امشب بود . اولين قصه بود ديگه يه خرده ( يه خرده بيشتر از يه خرده ) بيمزه بود . شرمنده .
شنوندگان عزيز برنامه هاي امشب تموم شد . بهتره بيگيريم بخوابيم و خواباي خوب ببينيم ! باي باي !

============================
با عرض معذرت از راجر


ویرایش شده توسط فینیاس نایجلوس بلک در تاریخ ۱۳۸۵/۶/۹ ۲۲:۱۹:۳۹

Only Raven!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.