با این نویسنده جدیده! خیلی مزخرفه!زود باشین باید بریم اون یکی رو پیدا کنیم
_هوشت!((من اومدم!))
ناگهان دخترا متوجه میشن از آفتابه ی مرلینی که بر حسب اتفاق اونجا می چریده(ای بمیری پنی!) نویسنده می پره بیرون!
وینکی با چشمای پر از اشک:یعنی...یعنی تو تمام مدت اینجا بودی؟
نویسنده:آره عزیزم!
وینکی:آاه!
و میره برای یک تنفس آبدار(هووووق!
) که یهو یه دستی از پشت یخه ش رو می گیره!
وینکی:تو کی هستی دختر شاه پری؟!
_نه منم مثل توام!آدمم مال زمینم!
_پس چی شد جادو شدی افتادی تو طلسم دیو؟
_قصه ی دور و درازی داره! مثه هر قصه ای رازی داره...
نویسنده:جمعش کنین این مسخره بازیا رو بابا! این نویسنده جدیده چه قد مزخرفه! حالا کی هست!؟
ملت:نمی دونیم!
لونی:نویسنده؟! هوووووووووی نویسنده!
پنی: به خاطر ملکه ی بد جنس بیا!
رزی: بیا بهت نوشیدنی کره ای میدم!
آوریل:بقخزطسینبسیحخت(صدای سوسک!
)
ادی:شسیحنیبحخنبفلحتن(صدای سوسک!
)
مک بون:بسیتنختیبحختثلسمدن(صدای مک بون!)
چو:یبسختبیخهتی(صدای چو!)*
«ترجمه:آوریل:ادی به نظرت نویسنده کجا میتونه بوده باشه؟!
ادی:هُشَه! خوش ندارم اسم مرد نامحرم رو بکار ببریاااا!
مک بون:چو یه لحظه بیا کارت دارم!
چو:نه نمیام دارم دنبال ملکه ی بدجنس می گردم!»
نویسنده:هوووووومک! میگم به نظرتون دیالوگایی که می نویسه یه خورده بچه گونه نیست؟! مثلا انگاری که یه بچه اینو نوشته!
الکسا:هووووووووووم آره خیلی خیلی منو یاد رولای مارتی می اندازه!
آوریل:یسبتسثقفظسیتیط؟!
«ترجمه:مگه مارتی هم رول می زنه؟!»
الکسا:نمنه؟
یهو چلنگر از سقف پرت میشه روی زمین و حرفهای آوریل رو برای الکسا ترجمه می کنه!
یونا:این همونیه که مترجم برانکو بود!!
آنیت:خب؟!
یونا:خب چقد خنگی یعنی اینکه مترجم یه آدم نامرده!
لونا:خب ای که گفتی یعنی چه؟!
یونا:
یعنی این که بزنینش!
و ملت تیریپ دعوا برره ای البته قبل از اینکه سانسور بشه میریزن رو هم(مخابرات و ارشاد و این دمو دستگاهای عزیز خواهش می کنم
نکنین! آنیت ویرایش می کنه!!
)
ادی:بزمنتسیبتس
«ترجمه:آی شاخکم! وای شاخکم!»
چلنگر از زیر دست و پاها:میگه...لامصب به اونجا لقت نزن حساسه! ...میگه... هوی بوقی انگشت چرا می کنی تو چشم؟...میگه...نزن بوقی!...میگه...
جلال همتی زارت از زیر زمین عین چشمه می جوشه و میگه:شهین خانوم گفت!
Chorus:چی گفت؟
جلال:خودش به من گفت!
Chorus:چی گفت؟
جلال:درگوش من گفت!
Chorus:چی گفت؟
جلال:یواش یواش گفت!
Chorus:چی گفت؟
نویسنده ی جدید که حالا برکنار شده با یک حرکت ارزشی از تو کمد می پره بیرون و میگه:اه مرتیکه بگو چی گفت دیگه اعصابمونو خورد کردی!!
الکسا:نههههههههههههه(هووم مک بون جون حرفیه؟!
) این امکان نداره....چه طور ممکنه که بعد از این همه سال.....اوه خدای من....
_____
*:دوستان!دوستان! یکم آنتنا رو بدین بالا! چو یه خارجیه! به زبان جاپونی حرف زده نفهمیدین! مک بون پشمالو پشمه! حرف زده نفهمیدین! گیجگولا(بی احترامی نشه!
) آوریل و ادیم سوسکن دیگه!